«اسلام ستيزي» در پوشش «اسلام شناسی «

از ديگر شگردهاي تبليغاتي مسيحيت، تبليغ و تطبيق تعاليم، معتقدات و انديشه هاي مسيحيت تحت عنوان تحقيقات اسلامي مي باشد، عمده اين وظيفه بر عهده مستشرقين و اسلام شناسان غربي قرار داده شده است. از طرف ديگر مسيحيان براي نفوذ در اعماق جامعه اسلامي به شرق شناسي و اسلام شناسي روي آوردند. منافع کليسا و اهداف استعمارگران غربي با يکديگر تلاقي کرده و کليسا و استعمار در گسترش و نفوذ خود در شرق به يکديگر پيوستند. کليسا، رهبران استعمار را قانع کرد که مسيحيت، پايگاه استعمار غرب در شرق خواهد شد. به همين جهت استعمار ضمن سبک کردن بار از شانه مبلغان به حمايت مالي و سياسي آنها پرداخت و اين دليلي است که شرق شناسي در آغاز فعاليت مبلغان، راهبان، کشيشان، مبشرين و ميسيونرهاي مذهبي تکيه داشت و سپس به مراکز استعماري اروپا مرتبط گشت .