مجاهدين له ملايکونه هم داوچتومرتبو خاوندان دي


مجاهدين له ملايکونه هم داوچتومرتبو خاوندان دي

عن عبدالله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما يقول: سمعت رسول الله يقول:

(( ان أول ثلةٍ تدخل الجنة الفقراءُ المهاجرون ، الذين تُتَّقى بهم المكاره ، إذا أمروا سمعوا واطاعوا، وإن كانت لرجل منهم حاجةٌ إلى السلطان لم تقض له حتى يموتَ وهي في صدره. فإنَّ الله يدعو يوم القيامة الجنة ، فتأتي بزخرفها وزينتها.
فيقول : أين عبادي الذين قاتلوا في سبيلي وقتلوافي سبيلي و أوذوا في سبيلي وجاهدوا في سبيلي؟ ادخلوا الجنة.
فيدخلونها بغير حساب ولاعذاب.
فتأتي الـملائكة فيسجدون ، فيقولون : ربنَّا نحن نسبِّحُ بـحمدك الليلَ والنهار ونقدسُ لك. من هؤلاء الذين آثرتهم علينا؟
فيقولُ الرب: هؤلاء عبادي الذين قاتلوا في سبيلي، وأوذوا في سبيلي.
فتدخل عليهم الملائكة من كل باب : سلام عليكم بما صبرتم ، فنعم عقبى الدار . ( مستدرک حاکم ٢\٧١)
له عبدالله بن عمروبن العاص رضي الله عنهما نه روايت دى هغه وايي : ماله رسول الله نه اّوريدلي دي چي فرمايل يي :
لومړى ډله چي په جنت كى داخليږي هغه به فقراء مهاجرين وي، داهغه خلك دي چي دهغوى په وجه خلكو لـه سختو كارونو ځانونه ساتل. كله به چي ورته دكوم كار امر كيدو هغه به يي اوريده او ترسره كاو به يي. كله به چي له هغوى نه دكوم سؤي پاچاته كوم حاجت پيداشو نو داحاجت به يې نه پوره كيدو . اّن تردى چى مړبه شو او دابه يي په زړه كي پاتى وو. دقيامت په ورځ به الله جنت راوغواړي او هغه به لـه خپلو تولو ښكلاګانو اوتازگي سره حاضر شي. الله تعالى به ووايي : چيرته دي زماهغه بندگان چى زماپه لاره كي جنگيدلي دي وژل شويدي اوزماپه لارکې تكليف ورته رسيدلى دى اوزماپه لاره كى يي هلى ځأی كړيدي؟ لاړ شئ او په جنت كى داخل شئ .
هغوى به تول له حساب اوعذاب نه پرته په جنت كى داخل شي. ددې جريان په ليدلو سره به
ملائكي راشي اوسجده به وكؤي، بيابه ووايي: اى زموإ پالونكيه! مونږ شپي ورځي ستا تسبيح اوحمد وايو اوستاپاكي بيانوو. نو داخلك څوک دي چى په مونږ دى غوره كړل؟. الله تعالى به ورته وفرمايي : دازما هغه بندگان دي چى زماپه لاره كي يي قتال كړيدي اوزماپه لاره كى تكليفونه زغملي دي. پس ملائكي پرهغوى باندي دجنت لـه هرى دروازى نه ننوځي. او ورته به ووايي سلام دى وي پرتاسو باندى په سبب دهغه چي تاسى صبر وكړ. بيا نو داخرت كور ډير ښه دى 


فرهنگ اسلامی





اسلام دین ترور نیست


بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام دین ترور نیست
اگر ارشادات قرآنی و دستورات پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص) بطور دقیق و همه جانبه، بیطرفانه و منصفانه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد، بوضوح تمام در خواهیم یافت كه دین اسلام دین صلح و دین رحمت بوده و در هیچ زمانی دین جنگ و کشتار نبوده و نخواهد بود. پیامبر ما حضرت محمد (ص) برای گسترش صلح، آرامش و رحمت مبعوث گردیده است. طبیعتاً دینی كه اساس آن رحمت باشد، پیامبر آن نیز باید پیام آور رحمت و صلح باشد. (و ما ارسلناك الا رحمة للعالمین).(انبیاء/١٠٧). یعنی: و ما تو را جــزء مایه رحمت برای جهانیان نفرستاده ایم.
همچنین پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) در اینمورد می فرمایند: (و أنا نبی الرحمة. ترمذی/٠٦ا) و (انما انا رحمة مهداة. ابن كثیر ٣/٢٢١). صحابه كرام بعد از همه تجاوزات و اهانتهایی كه مشركین مكه علیه پیامبر (ص) و اصحابش روا داشتند نزد پیامبر اسلام عرض کردند: یا رسول الله! در حق این قوم نفرین بفرست تا از شر آن نجات یابیم. ولی پیامبر اسلام در جواب صحابه كرام فرمودند: (انی لم ابعث لعانآ و انما بعثت رحمة. ابن كثیر تفسیر القرآن العظیم ٣/٢١١) یعنی من برای نفرین كردن فرستاده نشده بلكه برای رحمت فرستاده شده ام.
واقعا هم روش پیامبر اسلام، روش عفو و گذشت و روش رحمت و مرحمت بود. واقعه ی شهادت حضرت حمزه (رض) توسط وحشی و قصه ی عفو بخشش وی توسط آنحضرت یکی از مصادیق بارز رحمت و بخشش این پیامبر و دین الهی است. پایه و ستون شریعت اسلام را صلح، رحمت و عدم خشونت تشكیل میدهد. قرآن عظیم الشان و سنت پیامبر اسلام بر اصل صلح و رفتار مسالمت آمیز تأكید نموده و همه ی احکام اسلامی و الهی بر این اصل نیز استوار میباشد. قرآن عظیم الشان اعراب جاهلیت را كه با جنگ و خونریزی عادت كرده بودند در اولین پیام خویش آنانرا به صلح دعوت نموده و خطاب به آنان میفرماید: (و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و تو كل علی الله) (انفال/٦١).
یعنی: چنانچه برای صلح آغوش گشودند تو نیز برای صلح آغوش بگشای.
دین اسلام حتی در میدان جنگ و نبرد هم خواهان صلح و آشتی است: (و لاتقولوا لمن اَلقی اِلیكم السلم لست مؤمنآ). (نسا ء/٩٤).
یعنی: به آنانكه با شما از در آشتی و تسلیم در آید مگویید كه بی ایمان است.
مفسرین بر این عقیده اند كه اگر كسیكه با مسلمانان در حال نبرد اقدامی صلح جویانه بكند بر مسلمانان واجب است تا در مقابل آن به جواب مثبت بپردازد و از جنگ دست بردارد. قرطبی ـ الجامع لاحكام القرآن ١٤٠/٥ـ 336/5.
سلام (صلح) یكی از نامهای پروردگار میباشد. (هو الله الذی لا اله هو الملك القدوس السلام ...) (الحشر/٢٣). یعنی اوست خداوندی كه خدایی جزو او نیست، فرمانروای قدوس سلام ...
قرآن عظیم الشان یكهزار و چهارصد سال قبل شعار صلح جهانی را برای عالم بشریت مژده داده و میفرماید:
(یا ایها الذین امنو ا ادخلوا فی السلم كافه و لاتتبعوا خطوات الشیطان ... ). (بقره/٢٨).
یعنی: ای كسانیكه ایمان آورده اید همگی در صلح در آیید و از پیروی راه شیطان بپرهیزید.
قرآن كریم التزام مسلمانان را به صلح و امنیت با زیبایی خاص خویش چنین بیان میدارد:
(فان اعتزلوكم فلم یقاتلوكم و القوا الیكم السلم فما جعل الله لكم علیهم سبیل).(نسا /۹۰).
یعنی: وقتیكه از شما دست بر دارند و با شما سر جنگ نداشته باشند و بخواهند از در آشتی با شما پیش آیند، خداوند راهی را برای شما علیه آنان قرار نداده است.
بر این اساس و حکمت است آیاتیكه دلالت بر صلح و آشتی دارد نسخ نشده است و جنگ و مبارزه زمانی رواست كه صلح خواهی وجود نداشته باشد.
اصطلاح (سلام) و مشتقات آن در بیش از یك صد آیه از قرآن عظیم الشان بكار رفته است و بالعکس اصطلاح (جنگ یا حرب) و مشتقات آن فقط در شش آیه از قرآن كریم ذكر شده است.
پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) از جمله اولین شخصیتی در عالم بشریت است كه به دیپلماسی واقعی صلح جویانه اقدام بعمل آورد. سفیران و هیاتهای سیاسی و دیپلماتیک خویش را برای تاسیس و بر قراری روابط مسالمت آمیز نزد دولتها و امپراتوری زمان خویش گسیل داشت. از جمله میتوان از ارسال نامه های صلح آمیز به پادشاهان مصر، بیزانس، حبشه، فارس و غیره ... نام برد.
«سلام» مشتق از «سلم» است. اصطلاح «السلام علیكم و رحمة الله و بركاته» و «علیكم السلام و رحمة الله و بركاته» كلماتی است كه روزانه به میلیونها مسلمان از ته قلب آنرا بزبان جاری میسازد که در این اصطلاحات، عالی ترین مفاهیم صلح و دوستی و محبت و آشتی نهفته است. همچنین مسلمانان همه روزه نمازهای پنجگانه خویش را به عالی ترین شعار صلح، دوستی، محبت و رحمت به شعار «السلام علیكم و رحمة الله» به پایان میرسانند.
مورخین می نویسند پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) قبل از هجرت زمانیکه در مکه زندگی میکرد هیچ وقت به عملیات نظامی و امور حربی مشغول نشده بود. ولی زمانیكه به مدینه منوره مجبور به هجرت شد و در آن دیار باز هم مسلمانان مورد آزار و تجاوز متعدد کفار و دشمنان اسلام قرار گرفتند، لذا جهت حفظ و صیانت این دین الهی، جهاد از سوی پروردگار بر مسلمانان فرض گردید. همین بود كه مسلمانان بخاطر دفاع از خود، بخاطر دفاع از دین و عقاید خویش و بخاطر دفاع از نوامیس خود و در نهایت بخاطر دفاع از حكومت و زندگی خویش، دست به مبارزه مسلحانه زدند.
همانگونه که ما شاهد هستیم اکثر جهاد های حضرت رسول اکرم (ص) جنگهای تدافعی بود نه تهاجمی. در احادیث معتبركه ذكر شده است كه پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) زمانیكه گروه های نظامی خویش را به سوی جبهات اعزام میداشت اكیداً به ایشان میفرمودند: (و لاتقتلوا شیخآ فانیآ و لا طفلا صغیراً و لا امرآة و لاتغلو ا و اصلحوا و احسنوا ان الله یحب المحسنین).(الشامی ١٣١٤ـ ٧/٦).
ترجمه حدیث : سالمندان، پیر مردان، اطفال و زنان را بقتل نرسانید، خیانت نكنید، صلح را در پیش گیرید، نیكی كنید كه پروردگار نیكوكاران را دوست میدارد.
این است عظمت اسلام، این است زعامت عالم بشریت كه همه فرموده هایش بر مفاهیم صلح، مرحمت و عطوفت استوار بوده و پیروان خویش را به امر مقدس صلح دعوت نموده است.
تاریخ دعوت اسلامی به اثبات رسانیده است كه مسلمانان پیش از آنكه قادر باشند آزار و شكنجه مشركان را از سر راه خویش دور نمایند، خود قربانی خشونتها و شكنجه مشركان قرار گرفته اند. از خانه و كاشانه خویش بیرون رانده شده و راه حبشه را در پیش گرفتند و در نهایت به آن سر زمین پناه بردند. مسلمانان هیچگاه به زور متوسل نشدند مگر در برابر زور كه منطق نمی پذیرد. هرگاه به مسلمانان تعرض نشود از آنان بدی سر نزده است. بر خورد مسلمانان با دولت حبشه مبین چنین واقعیت است. در جزیرة العرب جنگی میان مسلمانان و قبایل عرب در نگرفت جز آنكه ماهیت دفاعی داشت یا هدفی پیشگیرانه در بین بود. حق شمشیر برابر با حق زندگی است. هر جا اسلام دست گرفتن شمشیر را لازم دانسته است از باب اضطرار و برای حق حیات خویش بوده است. حق زندگی در اسلام یعنی حق آزادی در دعوت و عقیده ...
اگر به نقشه فعلی جهان نظر بیاندازیم در خواهیم یافت كه شمشیر جز در اندك مواردی موجب نفوذ اسلام در جهان نشده است. سر زمینهایی كه جنگ در آن كمتر روی داده است بیشترین عوامل آن مسلمان اند. نمونه بارز آن كشورهایی چون اندونزی، هند و چین ... و غیره هستند. بر این اساس، طبق حقوق اساسی اسلام، رابطه میان ملتها بر روابط مسالمت آمیز مبتنی است و توسل به جنگ در اسلام به واقع دفاع در برابر جنگی است كه آتش آنرا دیگران روشن ساخته اند.
مشهور ترین آیه قرآن عظیم الشان كه از آن درباره جنگ ذكر شده است آیه ٢٦ سوره توبه می باشد:
( و قاتلوا المشركین كافة كما یقاتلوكم كافة و اعلموا ان الله مع المتقین».
مفسرین در تفسیر این آیه متبركه چنین نوشته اند:۱
1ـ هدف این آیه متبركه حفظ حق حیات انسانی است. بر این اساس چنانچه دشمنان اسلام همگی قصد سلب حیات مسلمانان را كنند، ضروری است مسلمانان نیز به دفاع از حق خویش كه حق مشروع خویش است در برابر آنان ایستاده و راه مقاومت را در پیش گیرند طوریكه برای همه معلوم است چنین دفاعی با فطرت انسانی نیز سازگار است.
٢ـ در آیه متبركه آمده است: چون آنان قصد جنگ با همه شما دارد، شما نیز با آنان كار زار كنید. بنابراین آنان هستند كه به مسلمانان تعرض می كنند و مسلمانان نیز در جواب اقدام تجاوز كارانه دشمن با تمام توان با آنان مقابله مینمایند. اگر غزوات پیامبر (ص) بطور دقیق مورد تحلیل و مطالعه قرار گیرد در خواهیم یافت كه همه غزوات پیامبر (ص) ماهیت دفاعی داشته و با اصل صلح و مرحمت سازگاری دارد. غزوات اسلام با هدف اجبار مردم برای پذیرفتن دین جدید نبوده زیرا دین در ماهیت خود اجبار را نمی پذیرد. همه درگیری هایی كه در عصر رسالت صورت گرفته، مقاومت بوده و هر كدام از آنها بر حسب شرایط و اقتضای خاص،با هدف دفاع از هویت اسلامی صورت گرفته است.
این مشركان بودند كه محمد (ص) و یارانش را از دیارشان بیرون كردند. اگر یاران پیامبر (ص) را از خانه و كاشانه شان بیرون نمی راندند و باز در مدینه علیه شان جنگ و تجاوز را روا نمیداشتند به هیچ وجه جنگی صورت نمی پذیرفت. ولی همین مشركین مكه بودند كه علیه مسلمانان در مدینه هجوم را براه انداختند و میخواستند پایتخت مسلمانان را در مدینه در براه انداختن جنگهای احد و احزاب نابود كنند. ما میتوانیم از روابط حسنه و مسالمت آمیزی که مسلمانان و دولت اسلامی با دولت حبشه در صدر اسلام داشتند یاد نمائیم، نمادی از روابط حسنه و صلح و دوستی اسلام و مسلمین میباشد.
در این اواخر در وسایل ارتباط جمعی جهان، با آغاز سبک و آهنگ جدیدی، شبهات و القائات واهی به سمع جهانیان بدین عنوان میرسانند كه جهاد یعنی جنگ مسلحانه است. حتی در قاموسهای معتبر جهان به معنای جنگ مسلحانه تعریف شده است. در حالیکه جهاد انواع مختلف دارد و یک نوع آن مبارزه مسلحانه است. بله باید گفت که هدف از جهاد که دین مقدس اسلام بدان تأکید میدارد، تامین امنیت و تضمین حاكمیت و استقلال و دفاع از امت اسلامی است. جهاد برای استقرار صلح و حمایت از ادیان آسمانی فرض گردیده است.
قرآن عظیم الشان این مطلب را با زیبایی خاص اینچنین تعریف مینماید: (و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذكر فیها اسم الله كثیرا و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز). (حج/٤٠).
یعنی : و اگر خداوند بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر دفع نمیكرد هم صومعه های راهبان و معابد مسیحسان و عبادتگاههای یهودیان و مساجد مسلمانان كه نام خداوند در آنها بسیار یاد میشود ویران میگردید و خداوند توانای پیروزمند است.
جهاد هیچگاه مفهوم جنگی دینی برای وادار كردن دیگران برای پذیرش دین اسلام نداشته و ندارد. چنین برداشتی به ماهیت، روح و جوهر دین مقدس اسلام و روح هدایت قرآن عطیم الشان (لا اكراه فی الدین) كه برای آزادی عقیده اعلان شده است نا سازگار و متضاد میباشد.

در تاریخ زندگی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) دیده نشده كه یك مسیحی را به این دلیل كه اسلام را قبول نكرده است به قتل رسانیده باشد. بلكه بالعكس پیامبر اسلام با مسیحیان نجران با اكرام برخورد كرده و حتی برای آنان اجازه داده است تا در مساجد مسلمانان به عبادت خویش بپردازند. مورخین بهترین دوران را مرحله دو ساله صلح حدیبیه، صلحی كه بین مسلمانان و قریش صورت گرفت یاد مینمایند. در این دو سال تعداد زیادی از مردم به دین اسلام مشرف شدند كه تعداد شان بیش از تعداد كسانی است كه قریب بیست سال از آغاز اسلام تا زمان عقد این پیمان مسلمان شده بودند.

همچنین قابل ذكر است كه آیا ادیان دیگر همیشه در صلح زندگی كرده اند و هرگز دست به جنگ نزده اند؟ مگر در تاریخ مسیحیت جنگ متعددی برای مسیحی كردن دیگران صورت نگرفته است؟

آیا میتوان جنگهایی را كه مسیحیان براه انداخته اند به حساب دین حضرت عیسی علیه السلام كه از آن با عنوان «دین صلح» یاد میگردد حساب كرد؟

بله آنانیكه میگویند كه اسلام دین شمشیر است، اگر هدفشان از دین شمشیر، آن باشد كه این دین جهاد و بخصوص جهاد نظامی را بر پیروان خویش فرض گردانیده است و مفهوم جهاد را وسیعتر از جنگ با شمشیر میدانند در آنصورت سخن بجا گفته اند. ولی اگر هدفشان این باشد كه دین اسلام به زور شمشیر منتشر شده است در اشتباه اند، زیرا دین اسلام دین عقل و منطق، دین صلح، ترحم، گذشت و شفقت است. دین اسلام از راه عقل و منطق جهانشمول شده است.


دین اسلام پیروان خویش را همیشه به استدلال، منطق و برهان دعوت مینماید آنجا که میفرماید:

(أدع الی سبیل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن). (نحل/١٢٥).
یعنی : به راه پروردگارت با حكمت و پندهای حسنه فرا خوان و با آنان به طریق و شیوه ای كه بهتر است مجادله و مقابله كن.
دین اسلام دین اعتقاد و باور قلبی است كه با اراده و اختیار باید آنرا پذیرفت نه با قهر و غلبه و شمشیر. دعوت اسلام منحصر به زبان نیست، بلكه در عمل باید نشان داد كه دین اسلام دین صلح، صفا، دین رحمت و مرحمت است. بله اسلام دارای شمشیر است ولی برای دفاع و رفع موانع مشروع و با حفظ و صیانت از اصول و قواعد اسلامی و انسانی. دفاع و اشاعه دین مبین اسلام بر اساس دعوت است نه برای هجوم و غلبه بر دیگران.

نویسنده : امین الدین سعیدی

ღღ ►▬▬▬▬الفرهنگ السلامی▬▬▬▬ღღ
⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓ ⇓⇓ ⇓ ⇓ ⇓
╗═════════════════════════╔
[>https://facebook.com/Islamic.culture786<]
╝═Like═══Comment═════Share════╚
✿•.✿•.¸¸.✿•.¸¸.✿•.¸¸.✿•.¸¸.✿•.¸¸.✿•.¸¸




د پند کیسه!  په مکه مکرمه کې یو سړی وو چې عبد الله القرشي یې باله چې ضرري مېرمن یې درلودهاو څلویښت ک


د پند کیسه!

----------------


په مکه مکرمه کې یو سړی وو چې عبد الله القرشي یې باله چې ضرري مېرمن یې درلودهاو څلویښت کاله یې د هغې په ضرر او ورانکاري صبر کړی وو.


کله یې چې ضرر اخري حد ته ورسېده او د صبر لوښی یې ډک شو له مکې مکرمې ووت په بېدیا کې یې دوه عابدان)عبادت کونکي( وموندل


چې د رب عبادت یې کاوو او علم یې سره زده کاوو نو له دوۍ سره کېنوست ، عبادت یې کاوه قرآن کریم یې لوست او خدای ته ورنږدې کېده!


هغه مهال عربو دا خوی درلود چې له مېلمه څخه به یې تر دریو ورځوله هغه څخه نه پوښتل چې ته څوک او په کومه موخه راغلی یې .


د ماښام د ډوډۍ وخت را نږدې شو یو عابد خپل ملګري ته وویل : الله ته دعا وکړه چې موږ ته د ماښام ډوډۍ راپیدا کړي!


یوه عابد لاسونه لپه کړل چې دعایې کوله ډېر وخت نه وو تېر شوی چې یو چا یې در وازه وټکوله او دخوراک څخه ډک لوښی یې په لاس کې وو!


دوهمه ورځ راغله دا بل عابد دعا پیل کړه چې رب د ماښام ډوډۍ ورته ورکړي ،ناګهانه ور وټکېده چې یو څوک له خوراک څخه ډک لوښیپه لاس ولاړ وو !


په دریمه ورځ دواړو عبادت کونکو بندګانو عبدالله القرشي ته وویل : نن پرتا ده چې ته خدای )ج( ته دعا وکړې تر څو د ماښام ډوډۍ راکړي ، سړی له ځان سره وبوږنېده چې زه خویو ډېر ګناهګار بنده یم څنګه به مې خدای)ج( غوښتنه ومني حال دا چې زه بې پروا او غافل انسان یم ، په دعا یې پیل وکړ او ویل یې :)للهم بعمل هاذين العابدين وصلاحهما وايمانهما أن ترزقنا العشاء الليلة( اې خدایه! ددغودوو بندګانو د عمل،نیکي او ایمان په سبب نن موږ ته د ماښام ډوډۍ راکړه!


ناببره ور وټکېده چې یو چا دوه لوښي په لاس کې نیولي ولاړ دی ، دواړه پرهېزګاران هیښ شول له سړي یې وپوښتل د څه شي په روۍ د دعا کوله اې ابا عبد الله!


سړي ورته وویل : قسم دی که ستاسو له پرهېزګاري او ستاسو له ایمان څخه سوا مې په بل شي دعا کړې وي!


بیا سړي ځینې وپوښتل چې تاسو دواړو په څهشي دعا کوله ؟


هغوﺉ ورته وویل : یوه سړي قیصه راته کړې وه چې په مکه مکرمه کې یو سړی دی عبدالله القرشي نومیږي د خپلې ضررناکې مېرمنې په ضرر یې صبر کړی دی نو موږ د هغه د صیر په حق چې په خپله مېرمن یې کړی وو له خدای څخه سوال کاوه چې ډوډۍراکړه .


د )ډاکټر عایض القرني ( له صفحې څخه را وژباړل شو .

فرهنگ اسلامی



یک مرد انگلیس از یک عالم پرسید: چرا در اسلام دست دادن زن با مرد نامحرم حرام است؟


یک مرد انگلیس از یک عالم پرسید: چرا در اسلام دست دادن زن با مرد نامحرم حرام است؟
عالم گفت: آیا تو میتوانی همراه با ملکه الیزابیت دست دهی؟
مرد انگلیسی گفت: البته که نی، فقط چند نفر محدود است که میتواند با ملکه دست دهند.
عالم گفت: زن هایی ما ملکه ها هستند و ملکه ها با مردان بیگانه دست نمی دهند.
مرد انگلیس سوال کرد: چرا زن های شما موها و بدن خود را میپوشانند یا حجاب میکنند؟
همان عالم تبسم کرد و دو چاکلیت را گرفت، یکی را باز کرد و دومی را همان طور بسته ماند. بعدآ هر دوی آنرا به زمین انداخت و به خاک آلوده کرد و به مرد انگلیس گفت: اگر من بگویم یکی از انها را بردار کدام یکی را انتخاب میکنی؟ مرد انگلیس گفت: همان چاکلیت را که پوش دارد.
عالم گفت: این دلیل است که زن هایی ما حجاب باید کنند 

فرهنگ اسلامی


«کشف یک معجزه الهی توسط دانشمندان آمریکایی!»


«کشف یک معجزه الهی توسط دانشمندان آمریکایی!»
به گزارش سرویس مذهبی خبر نو؛ یک دانشمند آمریکایی به نام "رامشاندرن" در تحقیقی که در مورد وضعیت بدن انسان هنگام نماز خواندن، با مجموعه ای از پژوهشگران آمریکایی انجام داد، به فعالیت بیشتر مغز انسان و آرامش روحی هنگام نماز آگاه شد.
در این تحقیق علمی، مشخص شدن این وضعیت پس از 50 ثانیه از آغاز نماز ، آشکارمیشود. براساس این بررسی ، آمده است: میانگین ضربان قلب و احتمال لخته شدن خون به صورت مشترک در حین نماز بین20 الی 30 درصد کاهش می یابد و همچنین پوست بدن مقاومت بیشتری پیدا میکند.
همچنین در عکسهایی که از مغز در هنگام نماز گرفته شده است، فعالیت مغز نمازگزار به صورت قابل توجهی در مقایسه با حالتهای عادی افزایش پیدا میکند و نورونهای عصبی به صورت نورانی در اشعه های دریافتی از مغز به نمایش در میآید.
روزنامه "واشنگتن پست" در این رابطه نوشت: این تحقیقات علمی اسرار نهان مغز انسان را روشن میکند. روزنامه " ساینس" نیز با تقدیر از اینگونه تحقیقات بر رابطه قطعی دین وعلم تاکید کرد.


فرهنګ اسلامی




له قرآن عظيم الشان کي د جهاد موضوع په عمومي طور د لاندي لسو عنوانونو له لاندي راځي.


له قرآن عظيم الشان کي د جهاد موضوع په عمومي طور د لاندي لسو عنوانونو له لاندي راځي.
(۱) د جهاد اجازت او فرضيت
(۲) د جهاد احکام
(۳) د جهاد قصې
(۴) د جهاد او مجاهدينو فضايل او همدارنګه د شهيدانو فضايل
(۵) د جنګ اصول او قواعد
(۶) په ځان او مال د جهاد ترغيب
(۷) د جهاد پر پريښودلو وعيدونه
(۸) د منافقينو له جهاد څخه تيښته
(۹) د جهاد لپاره تياري
(۱۰) په جهاد کي د مال خرڅولو ځانته فضايل.د هغو غزواتو او سراياوو تذکره چي په قرآن کي يې ذکر راغلی دی.
(۱) سريه ابن جحش رضی الله عنه
(۲) غزوه بدر
(۳) غزوه بني قينقاع
(۴) غزوه احد
(۵) غزوه حمراء الاسد
(۶) غزوه بدر (صغری)
(۷) غزوه خندق (احزاب)
(۸) غزوه بنی قريظه
(۹) غزوه حديبيه
(۱۰) فتح مکه
(۱۱) غزوه خيبر
(۱۲) غزوه تبوک
(۱۳) غزوه حنين (غزوه طايف
(۱۵) غزوه بنی نضير.

C.nasir jarar

www.facebook.com/islamic.culture786
Like.................Comment................shar




دجهاد له اصولو څخه : لمړۍ برخه

دجهاد له اصولو څخه : لمړۍ برخه
حامدا ومصلیا وبعد: داخبره ښه څرګنده ده ،چې په هره زمانه کې دوه ډلي وي ، چې یوه دالله تعالی ډله وي اوبله دشیطان ډله وي ، ددوئ نه پرته یوه بله ډله هم شته ، چې منافقان ورته وایې ،
ددي دواړو ډلو ترمینځ همیشه مقابله وي ، اودریمه ډله ددوئ ترمینځ ځان ساتي ، اودمؤمنانو رازونه اواحوال کافرانو ته رسوي ، اوموقع ته ګوري ، که داسلام غلبه وي نودوئ ځانونه مسلمانان ظاهره وي اوکه دکفرظاهری غلبه وي نودوئ ځآنونه کفار ثابتوي ، دمسلمانانو دډلي سره ظاهري ،افرادي اومادي قوت کم وي ،خودالله تعالی په مدد اوغیبي قوت سره دوئ همیشه سنبال اوسرفراز وي ،داغیبي مددچې راځې ددي لپاره شرط دادی چې مسلمانان مجاهدین به دالله اودهغه درسول صلی الله علیه وسلم دطریقي پابندي کوي ، چې دي ته صحیح ایمان اوتقوی ویله کیږي ،په دي باب کې بیلابیل کتابونه لیکل شوي دي ،موږ اوغوښتل چې دقرآن اوحدیث په رڼاکې دجهاد دپآره څه اصول ولیکم ، ترڅوچې مجاهدین دهغه پابنده وي نوکامیابي به حاصله کړي ،

څرنګه چې جهاد ډیر اوچت عمل دی ، اومجاهدهم ډیرلوړ مقام لري ، نوباید چې دشریعت پابنده وي چې اصل مقصداوهدف ته هوساورسیږي ، چې هغه دشریعت نافذه ول دي ،اواسلامي خلافت قائمول دي ،


دمجاهدصفات




دمجاهدلپاره دالاندي صفات خپلول اړین دي :




داصفات دري قسمه دي اوقرآن کریم یې تفصیل سره تذکره کړيده


۱= هغه صفات چې دټریننګ اوتدریب په طور باندي وي .


۲= هغه صفات دي چې په عین موقع دجنګ کې ضروري دي .


۳= هغه صفات چې دفتح وروسته ضروري دي .


لمړي صفات :


یعني هغه صفات چې دجهاد میدان ته له تلووړاندي اړین اوضروري دي .


هغه بیاپه دوه قسمه دي


۱= انفرادي


۲=اجتماعي


لمړی قسم یې هغه دي چې دمجاهدینو هرفرد یې بایدحتمي په ځان کې راولي .


اودوهم قسم یې هغه دي چې دتنظیم یاجماعت ټول افراداومجاهدینو ته لازمي دي .


انفرادي صفات چې دهر فردلپاره لازمي دي هغه په سورة بقره کې ذکرشوي دي : الله تعالی فرمایې :




لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (177)


ژباړه : دانیکي نه ده چې تاسو وګرزوئ مخونه خپل دمشرق یامغرب لوري ته ، هو نیکې داده چې ایمان راوړي په الله تعالی ، په قیامت ، په ملائکه ؤ ،په کتابونو ،اوپه رسولانو،اوورکوي مال خپل په مینه وخپلوانو ،یتیمانو ،مسکینانو،مسافرو،سوال ګرو ،اوپه ازادولو دغلامانوکې ، اودوئ دلمانځه پابندي کوي ،اوزکوة ورکونکي وي ،اوپوره کونکي وي دوعدوخپلو چې کله وعدي وکوي ، [اودصفت لایق دي ]هغه چې په نیستي ، بیماری ، اودکافرانو سره دجنګ په وخت کې صبرکونکي وي .دغه دوړاندي اوصافوڅښتنان رښتوني دي ، اوهمدوئ متقیان دي .


لنډتفسیر : په دي اية کریمه کې لس صفات ذکرشوي دي :


له دغه لس صفاتو څخه پنځه اولني دعقیدي سره تعلق لري ، هغه دادي : ۱= په الله تعالی به ایمان لري ، چې الله تعالی موجوددی ، دټولومخلوقاتو خالق اومالک دی ، واحددی اوهیڅ ډول شریک نه لري ،نه په ذات کې اونه هم په صفاتوکې .


۲= دقیامت په ورځ ایمان لرل ، یعني داسې یوه ورځ راتلونکې ده چې دالله تعالی عدل اوپادشاهي به وي اوخلق به دخپل دیناوي عمل جزاء یاسزاء مومي .


۳= په ملایکه ؤایمان لرل : چې ملایکه دالله تعالی خاص بنده ګان دي ، دالله تعالی دامرهیڅ بي اطاعتي نه کوي اودهغه دحکم تابعداردي .نه خوراک کوي اونه هم څښآک اونه نورشهواني کارونه .همداراز له نارینه توب اوښځینه توبه څخه پاک دي .


۴= دالله تعالی په کتابونوباندي ایمان لرل : چې دالله تعالی ټول اسماني کتابونه حق دي ، اوموږ په هغوئ ایمان لرو .


۵= په پیغمبرانو علیهم السلام باندي ایمان لرل ، چې دالله تعالی بنده ګان دي اودهغه نافرماني نه کوي اوداچې محمدرسول الله صلی الله علیه وسلم ترټولوانبیاؤ غوره اوورستی نبي دی .




اوپنځه هغه صفات چې ترعمل پوري تعلق لري په لاندي ډول دي :




۱= خپل مال دالله تعالی په لاره کې لګول .چې دمصرفولو ځایونه یې هم په همدي وړاندیني آية کې الله تعالی ذکرکړي دي .


۲= دلمانځه پابندي کول په خپله به هم لمونځ کوي اونوروته به هم دلمانځه حکم کوي .


۳= دخپل مال چې نصاب ته رسیدلی وي دهغه به زکوة اداء کوي .


۴= دوعدي پوره کول به کوي ، یعني دوعدي مخالفت به نه کوي ځکه دوعدي مخالفت دمنافقت علامه ده .


۵= په هرقسم تکلیف به صبرکوي ، نورکه هغه بدني تکلیف یعني بیماري ،زخمونه یادملګرو شهادتونه وي .اوکه نورمالي تکلیف یعني دمال هلاکت ،دکورسوزیدل ، اقتصادي پابندي اوداسې نور داټول په کې داخل دي .




نوربیا.........


< شاته

مخته >



www.facebook.com/islamic.culture786





سپاس و ستايش خاص خدايي را كه قرآن كريم را معجزة جاودان براي بشريت فرستاد و درود و سلام بي پايان بر ر

بسم الله الرحمن  الرحيم

ابوسعيد انصاري

 

سپاس و ستايش خاص خدايي را كه قرآن كريم را معجزة جاودان براي بشريت فرستاد و درود و سلام بي پايان بر رسول امين محمد ابن عبدالله و آل و اصحاب بزرگوارشان باد.

تعريف قرآن کريم:

قرآن کريم سخن معجز خداوند و وحي نازل شده وی برای پيامبرش حضرت محمدبن عبدلله صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم است، که در مصاحف مکتوب و از پيامبر صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم به تواتر منقول و تلاوت اش عبادت مي باشد.
براي تشريح اين تعريف ناگزيريم پاره اي از مفاهيم را اندک توضيح دهيم:
• سخن خداوند: اشاره به اين است که قرآن سخن خداوند Y
است و با اين قيد سخن بشر، جن و ملائک از تعريف بيرون مي شود.

• معجز: اشاره به اين است که بشر و جن از ساختن و آوردن سخني اين گونه، عاجز اند. موضوع اعجاز قرآن را در بحث جداگانه بررسي خواهيم کرد. همچنان با ذکر اين قيد، سخن پيامبر صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم که با لفظ خود از آن تعبير نموده است شامل اين تعريف بوده و بيرون نمي شود.

• وحي نازل شده وي براي پيامبرش حضرت محمد صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم: هدف همان سخن و کلام الهي است که براي پيامبر خداY حضرت محمد صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم نازل شده است، به اينصورت وحي الهي و سخنان او که براي انبياي ديگرش نازل کرده يا براي ملايک از اين تعريف بيرون مي شود و وحي را در يک بحث جداگانه مورد ارزيابي قرار مي دهيم.
• 
در مصاحف مکتوب و از پيامبر صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم به تواتر منقول: با اين قيد احاديث قدسي و ديگر احاديث نبوي که وحي به شمار مي روند و همچنان آياتي که تلاوتشان نسخ شده است و ديگر در مصاحف نوشته نيستند و برخي قرائت هايي که به روايت هاي آحاد به ما رسيده اند، از تعريف بيرون مي شوند. تواتر همان روايتي را مي گويند که جمع زيادي آن را از اول تا آخر سند از جمعي به اندازه خودشان روايت کرده باشند که اتفاق همه شان بر دروغ محال مي باشد.

• تلاوت قرآن کریم عبادت مي باشد: جز قرآن كريم ديگر تلاوت هيچ نصي از نگاه شرعي عبادت به حساب نمي آيد. قرآن كريم يگانه کتابي است که هر حرف آن اجر دارد و تلاوتش عبادت است. اين بدان معني نيست که مطالعه و خواندن ديگر متون و نصوص خالي از اجر و ثواب است.
بخش دوم

نام هاي قرآن كريم:

سه نام قرآن کريم خيلي مشهور است. البته که قرآن به قول برخي از دانشمندان چون سيوطي بيش از پنجاه نام دارد، چون کريم، مبارک و ... ولي وقتي به دقت به اين اسماء بنگريم در ميابيم که اکثر شان، صفت هاي قرآن اند تا نام هاي آن.
سه نام مشهور عبارت اند از:

1.        قرآن

2.       کتاب

3.      فرقان

قرآن

در مورد قرآن که چه معني دارد روايت ها و حرف هاي وجود دارد که مشهورترين آن ها عبارت اند از:

1. قرآن معنايش قرائت و خواندن است چنانکه خداوند تبارک و تعالي در قرآن کريم مي فرمايد: (إن علينا جمعه و قرآنه. فإذا قرأناه فاتبع قرآنه). (القيامه: 17-18)
2.
 قرآن نام اين کتاب آسماني است، و به اين معني به کثرت در قرآن به کار مي رود، چنانکه خداوندY
مي فرمايد: (إن هذا القرآن يهدي للتي هي أقوم). (الأسراء:9) در اينصورت قرآن جامع يا گرد آوردي شده معني مي دهد به طوري که جامع سوره ها و آيه هاست.
کتاب:

کتاب نام ديگر قرآن است که در قرآن شريف در تعدادي از آيه ها استعمال شده است، چنانکه خداوندY مي فرمايد: (الحمد لله الذي أنزل علي عبده الکتاب و لم يجعل له عوجاً). (الکهف:1) يا (ذلک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين). (البقره:2)
کتاب که به معناي جمع آوري يا جامع به کار مي رود، عين همان معنايي را افاده مي کند که در قرآن از آن نام برديم. قرآن کريم به دليلي که سوره ها، آيه ها، مفاهيم و معاني زيادي را با حکمت ها و ... در بر دارد، "کتاب" ناميده شده است.
گفته شده حکمتي که قرآن "قرآن" و "کتاب" ناميده شده اين است که: قرآن قرائت و حفظ را افاده مي کند و کتاب نوشته را. قرآن هم از همين دو طريق محفوظ است. در سينه قاريان و حافظان کتاب خدا و در مصاحف و نوشته ها که هر دو با توافق و هماهنگي، روند حفظ قرآن كريم را تضمين مي کنند.

فرقان:

فرقان نيز نام قرآن است، چنانکه خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد: (تبارک الذي نزل الفرقان علي عبده ليکون للعلمين نذيراً). (الفرقان:1) فرقان دو معني دارد:
1.
 فارق و جدا کننده بين حق و باطل.

2. جدا شده از هم، طوري که آيه ها و سوره ها از هم جدا اند.

قرآن معجزه جاودان الهی

 }سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ{   (فصلت:53)

«ما به آنان (كه منكر اسلام و قرآنند هرچه زودتر) دلائل و نشانه هاي خود را در اقطار و نواحی (آسمان و زمين) و در داخل و درون خودشان نشان خواهيم داد تا برای ايشان روشن و آشکار گردد که (اسلام و قرآن) حق است».

خدا وند متعال هرگاه رسولاني را براي هدايت بشريت مي فرستاد همراه ايشان معجزه هايي را قرار مي داد، براي اينكه رسولان الهي در مقابل منكران و كساني كه در شك بودند و براي اثبات نبوت و رسالت خود از آن استفاده نمايند، مانند: نجات ابراهيمu از آتش و زنده شدن پرنده ها به اجازة خداوندI ، عصاي موسيu  و نجات ايشان و بني اسراييل، و شفاي بيماران و زنده شدن مردگان به اجازة خداوندY توسط عيسيu از جمله معجزات پيامبران الهي عليهم السلام مي باشد.

پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد صلي الله عَليه و آله وصحبه و سلم نيز معجزاتي داشتند كه از آن جمله مي توان از شق القمر و تسبيح گفتن سنگريزه در دست مبارك ايشان، جاري شدن آب از انگشتان مبارك و نالة تنة درخت و پاشيدن خاك به چهرة مشركان در شب هجرت نام برد. همة اين معجزات خاص اقوام زمان پيامبران بوده است كه ما مسلمانان به همة اين معجزات يقين و باور داريم و لاكن رسول الله صَلي الله عَليه و آله وصحبه وَ سَلّم براي هدايت همة بشريت فرستاده شده و اسلام آخرين دين آسماني و رسول الله صَلي الله عَليه و آله وصحبه وَ سَلّم خاتم الانبياء و قرآن مجيد آخرين كتاب آسماني مي باشد. الله تبارك وتعالي مي فرمايد:

}وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ{

(سـبأ:28)

                        «ما ترا برای جملگی مردمان فرستاده ايم تا مژده رسان و بيم دهنده                                 باشی و ليكن اكثر مردم بي خبرند                                                                                    }وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ{                                  (الانبياء:107)

« ما ترا(ای پيامبر) جز به عنوان رحمت به جهانيان نفرستاده ايم».

 

}تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً{ (الفرقان:1)

«والا مقام و جاويد, ذاتی است که قرآن را بر بندة خود(محمد) نازل کرد تا اينکه جهانيان را بدان بيم دهد».

پس در اين زمان كه به عصر علوم وتكنالوژي معروف مي باشد معجزة اسلام چيست؟

قرآن كريم. بله قرآن كريم معجزة جاودان الهي و كتاب هدايت براي همة بشريت تا قيام قيامت مي باشد. در اين جا مسأله أي ذهن هر مسلمان را به خود مشغول مي سازد و آن اينكه خداوندY به ما دستور داده انسانها را به را حق دعوت نماييم:

}ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ   أَحْسَنُ{  (النحل: من الآية125 )

«مردمان را با سخنان استوار و بجا(با حکمت) و اندرزهای نيکو و زيبا به پروردگارت فراخوان, و با ايشان به شيوة هر چه نيکو و بهتر گفتگو کن».

پس چگونه  كفار و ملحدين و كساني كه غير از زبان علم و طبيعت و تكنولوژي چيز ديگري را قبول ندارند را به اسلام دعوت نماييم. و در اين زمان كه همة دشمنان دست به دست هم داده اند تا اسلام را از بين ببرند يكبار ديگر قرآن اين معجزة جاودان اسلام در عصر علم و دانش تجلي مي نمايد.

}سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ {        (فصلت:53)

{ما به آنان (كه منكر اسلام و قرآنند هرچه زودتر) دلائل و نشانه هاي خود را در اقطار و نواحی (آسمان و زمين) و در داخل و درون خودشان نشان خواهيم داد تا برای ايشان روشن و آشکار گردد که (اسلام و قرآن) حق است}

}إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ_ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ{        (صّ:87-88)

«اين قرآن جز پند و اندرز جهانيان نمی باشد و خبر آنرا بعد از مدت زمانی خواهيد دانست».

جالب اينجاست كه معجزات علمي قرآن كريم در زماني تجلي مي كند كه متأسفانه زمام علم و تكنولوژی به دست کفار و غير مسلمين مي باشد و بعضي از حقايق علمی که آنها بعد از ده ها سال تجربه و کوشش و در همين سالهای اخير بدان دست يافته اند. خيلی ساده و  واضح در آيات مبارک قرآن کريم ذکر گرديده است آنهم در بيشتر از هزار و چهارصد سال قبل در زمان قرون وسطي و قرون جهل و ظلم و تاريکي اروپا. و قرون مفضله و پر نور و برکت اسلام.

آري در بيشتر از هزار و چهارصد سال قبل آياتی بر حضرت محمد رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم از طرف باری تعالي نازل گرديده است که حاوي حقايق ثابت شدة علمي مي باشد نه نظرات قابل تغيير. حقايقی که علماي غرب بدانها دست يافته اند و وقتي که از جانب علماي مسلمين آيات قراني که در آنها ذکر اين حقايق علمي در آن می باشد به آنها  نشان داده شد به ناچار اظهار نمودند که در اين شکی نيست که محمد صلی الله عليه وآله وسلم فرستاده خداست و بعضی از آنها بعد از ديدن اين حقايق با کمال جرأت اعلان نمودند که: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله. البته در اين شکی نمی باشد که قرآن کريم کتاب هدايت است نه کتاب علوم(ساينس) و در اين هم شکی نيست که اللهI قرآن مجيد را به علم خود نازل نموده و اين کتاب دليلی است بر قدرت و عظمت خالق يکتا.

خداوندY در عمل به قرآن به ما توفیق عنایت فرماید. آمین

معجزه قرآن كريم

معجزه قرآن كريم

 

واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبياء به اين خاطر معجزه اطلاق شده که "ديگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند و شکست می خورده اند. نوع معجزه يا معجزات هر پيامبری به شرايط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت صالح مردم کوه می تراشيده اند و در آن ساختمان می ساخته اند. به اين خاطر معجزه وی  شکافتن کوه و درآوردن شترِ زنده از آن بوده است. دوران حضرت سـلـيـمـان عصر آهنگری و ريخته گری بوده است. به اين خاطر يکی از معجزات حضرت سليمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اينکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اينکه قالب ريزی کند اسباب و وسايل و قطعات ظريف و پيچيده می ساخته است (يعنی با دست آنها را شکل می داده است). موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده يا از زمين چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عيسی عصر پزشکی بوده است. به اين خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابينا را با يک لمس بينا می کرده، و بيماری پيسی مادرزادی را با يک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم (کـه بعد از وی نيز شامل می شود) عصر علم و ادبيات بوده است. به اين خاطر معجزه وی در زمينه علم و ادبيات بـوده است. و اولين واژه ای که بر حضرت محمد صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم نازل شده نيز واژه «اقرأ» بوده است که فعل امر از قرائت است. قرائت در اصل بمعنی: "بترتيب چيدن و پيش رفتن" است. در معنی دوم خود از جمله بمعـنی: "خواندن" بکار رفته است (که در خواندن حروف و واژه ها بترتیب چیده می شوند). و قرائت نیز بطور ضمنی و تلـويحی و توضيحی به معنی: " آموختن، مطالعه کن، با سواد شدن"، و مفاهيمی از اين قبيل بکار رفته است (چنانکه در زبان فارسی نيز چنين است. یعنی وقتی می خواهیم به کسی بگوئیم: با سواد شو، با فرهنگ شو، بیاموز، تحصیل کن، و مواردی از این قبیل، می گوئیم بخوان!). بنابر این اولین واژه ای کـه به حضرت محمد صلي الله عليه وآله وصحبه وسلم وحی شده نیز مربوط به علم و ادبیات بوده است.

 و "معجزه" بودن قرآن به اين معنی است که کسی نمی تواند کتابـی مانند آن بنويسد. يعنی علومی که در قرآن آمده ارتباطی به سواد خواندن و نوشتن داشتن يا نابغه بودنِ ندارد، که يک يا چند  نفر باسواد يا نابغه بتوانند بنشينند و مانند آن بنويسند،  بلکه علوم آن يا تلسکوپی است يا ميکـروسکوپی، يا برای رسيدن به آنها نياز به فرستادن زير دريائی دراعماق چند کيلومتری اقيانوسها است، يا نياز به داشتن هواپيما و پرواز نمودن است، و يا ساير دستگاههای ديگرِ امروزی، و يا نیاز به داشتن انبوهی از اطلاعات علمی امروزی که غالباً با دستگاه و در آزمایشگاهها بدست آمده اند می باشد.

البته کمی از علومی که در رده نظريه پردازيهای بشر است نيز در قرآن وجود دارد که برای تصحيح انديشه های مسلمانان و دور کردن آنها از نظريه های نادرست آن روز بوده است. ولی باز هم گفته شدن آنها از طرف قرآن و از طرف انسان دقيقاً يکی نيست. مثلاً کسی که گـفـت زمين به دور خورشيد می گردد بر اين مبنی اين حرف را زد کـه با تلسکوپ ديد که سياره زهره بدور خورشيد می گردد نه بدور زمين. و يا کسی که گفت خشکی های زمين از هم جدا و دور شده بر اين مبنی اين نظر را داد که نقشه زمین را در دست داشت و ديد که قاره ها تقريباً بر هم منطبق هستند. ولی قرآن که در سوره زُمر گفته زمين حرکت می کند یا خشکی های زمين از هم دور برده شده، هيچ زمينه ای برای گفتن آن در 1400 سال پيش وجود نداشته است.

                                                                 

د کارټني چرګانو خوړل ، خرڅول او رانيول حرام دي .

د کارټني چرګانو خوړل ، خرڅول او رانيول حرام دي .
دارالافتآء : أبوالفضل .
فتوی نمبر (۹) .

مستفتي : مولانا حضرت علي صاحب ترابي .


ځائ : پښين ، باديزيي کلي حاجي خړ .




پوښتنه :


له محترم عالیقدر علامه أبوالفضل صاحب څخه په دې باره کښي شرعي پوښتنه کوم چي دغه غوښي چي له کفري ملکو څخه لکه امریکا وغيره په کارټنانو کښي و اسلامي ملکو ته راځي او ټول مسلمانان خصوصا دافغانستان او پاکستان خلګ يې په خوراک مبتلا دي چي عمده برخه د هغو غوښو د ماشيني چرګانو غوښي دي چي په کارټنانو کښي له کفري هيوادو څخه راځي ، چي ايا دغه غوښي حلالي دي او که مرداري ، و مسلمانانو ته يې خوړل ، رانيول او خرڅول څنګه دي ؟








الجواب وبه اصابة الحق والصواب .


محترمو مسلمانانو وروڼو او محترم مستفتي صاحبه ! ځموږ او ستاسي خالق او مالک او د کائناتو واکدار لوۍ خدائ (جل جلاله) مومنان پدې سره مکلف کړيدي چي ددوۍ خوړل او چښل به له حلالو او پاکيزه شيانو څخه وي ، لکه دسورت بقرې په ۱۷۲ مبارک آيت کښي الله پاک فرمايلي دي :


یا أیها الذين آمنوا کلوا من طيبت مارزقنکم واشکروا لله ان کنتم اياه تعبدون .


يعني اې هغه خلګو چي ايمان يې راوړئ دئ خوراک کوۍ له حلالو دهغه چي درزق او روزۍ په حيث درکړئ دئ موږ وتاسي ته او شکر ادا کوۍ د الله (جل جلاله) کچیري ياست تاسي چي خاص ده لره عبادت کوۍ تاسي .


لکه څرنګه چي الله پاک خپل ټول پيغمبران په ډير جدیت او زور سره پدې سره مکلف ګرځولي وو چي دوۍ به حلال شيان خوري او دحرامو شیانو له خوړلو څخه به اجتناب کوي ، او صالح عمل به کوي ، الله پاک د المؤمنون سورت ۵۱ آيت کښي فرمايلي دي :


« یآأيها الرسلُ کلوا منَ الطيبت واعملوا صالحًا » يعني اې رسولانو خوراک کوۍ تاسي له حلالو خورکو څخه او عمل کوۍ ، عمل نيک .


په اسلامي شريعت کښي غذا د انسان د بدن دپاره په مثال د تخم ده کوم چي به مځکه کښي پاشل کيږي ، او د انسان بدن ورته په مثال د ځمکي دئ ، نو لکه تخم کچیري بېکاره ؤ نو حاصل يې هم بېکاره وي او که تخم صحیح وي نو حاصل يې هم ښه وي ، دارنګه که دانسان غذا حرامه وي نو له دغي حرامي غذا څخه د انسان په باطن او زړه کښي خبيث أخلاق پيدا کیږي لکه ظلم ، کبر ، غرور ، بخل ، غلظت د زړه ، حسد له مسلمان سره وغيرها ، او دا رنګه ددغي حرامی غذا په سبب د انسان په ذهن کښي دغلطو او ناروا فکرونو توليد کيږي ، او دارنګه د حرامي غذا په سبب د انسان ژبه او خوله له بې ځايه ، عبثو او باطلو ويناو سره عادت نيسي ، او دانسان له ټولو أعضاؤ څخه نالایقه أفعال صادریږی .


او ددې برعکس که دانسان غذا پاکه او حلاله وي نو له دغه انسانه څخه أخلاق حسنه ، أفکار صائبه ، أقوال صادقه او أفعال جميله صادریږي ، حتی به اسلامي شریعت کښي او د اسلام په معتبرو کتابو کښي دا خبره هم سته چي يوه ګوله چي حرامه او ناروا وي او يو مومن او مسلمان انسان يې وخوري نو ددغي يوي ګولې اثار دده له وجود څخه تر څلويښتو وروځو پوري نه وځي ، حرامه خورکه پرته له خوړنکي څخه د خوړونکي پر ټوله کورنۍ او دده پر نسل او اولاد باندي ناوړه اثرات غورځوي ، او د حرامو شیانو خوړل د ډیرو نابلده مرضو د پيدا کيدو سبب هم ګرځي ، او کوم څوک چي حرامه غذا خوري د هغه ټول طاعات او عبادات بې فیضه او بې برکته ګرځي .


په اسلامي نظر کښي حیوانان دوه قسمه دي : یو قسم دغه متعارف حيوانان دي چي ټول انسانان و هغوۍ ته حيوانان وايي ، او يو قسم د انسان په نوعه کښي موجود حیوانان دي چي دا هغه خلګ دي چي داسلام له دائرې څخه دباندي وي ، لکه الله (جل جلاله) چي د همدغو خلګو په باره کښي فرمایلي دي چي :« الئک هم کالأنعام بل هم أضل» الله پاک و خپلو مخلصو بندګانو ته کوم چي مومنان دي له دغو دواړو قسمو حيواناتو څخه له مختلفو لارو امتياز ورکړئ دئ چي له جملې د هغوۍ څخه يو دادئ چي مومنان بايد په دې ډول نه وي چي د حيوانانو يا د کافرانو په ډول هر څه چي پلاس ورځي نو هغه خوري .




اوس د محترم ورور د پوښتني وجواب ته راځم : کوم حيوانان چي د اسلام د مقدس دین له نظره د هغوۍ د غوښو خوړل روا دي نو شریعت اسلامي د هغو حيواناتو د حلالیدو دپاره ذبح يا نحر لازم او فرض ګرځولئ دئ ، د ذبح د صحت دپاره څلور شرطونه ضرور دي :


اول شرط دادئ چي ذبح کونکئ به أهل د ذبح کولو وي ، یو سړئ چي أهل د ذبح کولو ګرځي نو په هغه کي دا ضرور دئ دغه ذبح کونکئ به عاقل وي ، او بل دا چي د اسماني دين تابع به وي ، يعني مسلمان به وي یا به له هغو يهودو او نصاراو څخه وي چي هغوۍ پخپل دین کښي تحریف ته وي کړئ او د الله (جل جلاله ) پر توحيد باندي صحيحه عقيده لري .


دوهم شرط دادئ چي ذبح به په تيره شي سره وي لکه چاړه یا تيره ډبره .


دريم شرط دادئ چي کم از کم په دغو څلورو شیانو کښي به د حیوان له غاړي څخه درې شيان خامخا پرې کيږي : (۱) مريء ، کوم چي عبارت ده له مَجری د طعام څخه ، يعني چي په هغه کي حيوان له ستوني څخه و نس ته خورکه تيروي (۲) حَلقوم ، کوم چي عبارت دئ له هغه شي څخه د حيوان په غاړه کښي چي په هغه کي د حيوان و وجود ته ساه داخليږي او خارجيږي ، مطلب دا چي د حيوان د تنفس لار ده (۳) دوه ښارګه ، چي په عربي کښي «وَدْجان» ورته وايي او د غاړي په يوه او بل طرف کښي دي او وینه جریان پکښي کوي ، له دغو دوو ښارګو سره څلور شيان سوه چي اول خو به دغو څلور سره په وخت د ذبح کښي پرې کيږي او که څلور سره نه وو نو ددرو پرې کول خو حتمي دي .


څلرم شرط دادئ چي ذبح کونکئ به په وخت د ذبح کښي د الله (جل جلاله) نوم یادوي .




د کومو حيوانانو غوښي چي په اسلامي ملک کښي په کارټنو کښي خرڅیږي او ذبح ددغو حيوانانو هم په همدغه اسلامي ملک کښي سوې وي ، یا په کوم بل اسلامي ملک کښي يې ذبح سوې وي او ددې معلومات نه وي چي ددغو حيواناتو ذبح به په شرعي طریقه سره سوې وي او که به نه وي سوې په دې باره کښي د علمآؤ نظر دادئ چي د حسن ظن له لاري ددغو حيوانانو غوښي حلالي دي ؛ ځکه چي په اسلامي ملک کښي يې ذبح سوېده نو د نيک ګمان له لاري بايد دا ووایو چي په شرعي طريقه سره به سوېوي ، دوۍ په هغه مبارک حديث سره دلیل نيسي کوم چي په بخاري کښي له حضرت عائشې (رضي الله عنها) څخه روايت سوئ دئ چي يو قوم و نبي (صلی الله عليه وسلم) ته راغلئ او ورته وې ويل چي د يو قوم خلګو وموږ ته غوښه راوړله ، او موږ ته دا معلومات نسته چي په وخت د ذبح کښي به دوۍ د خداۍ نو باندي ياد کړئ وي او که نه ؟ نو نبي (علیه السلام) ورته وویل چي تاسي د خدائ نوم باندي یاد کړۍ او وې خورۍ . حضرت عائشې فرمايلي دي چي دغه قوم نوئ ایمان راوړئ ؤ (يعني نو په دې وجه دغه بل قوم په دې باره کښي شکمن سو چي دوۍ به په وخت د ذبح کښي د خدائ نوم ذکر کړئ وي او که نه ) .


علمآؤ ويلي دي چي که څه هم ددغه شک کونکي قوم قرینه هم موجوده وه هغه دا وه چي کوم قوم چي ودوۍ ته غوښي راوړې هغه نوي په ایمان مشرف سوي وو ، نو په دې وجه ددې احتمال موجود ؤ چي دوۍ دي له دې څخه ناخبره وو چي په وخت دذبح کښي د خدائ د نامه ذکر کول ضرور دي ، خو بيا هم رسول (عليه السلام) ودوۍ ته وویل چي دغه غوښه وخورۍ .




دا خو د علماء کرامو تحقیق دئ ، خوما عـــــــــــاجز چي په دې باره کښي کوم تحقيق او تلاش د موجوده وخت د مسلمانانو او ددوۍ د حکومتونو د حالاتو کړئ دئ ، او په شواهدو یا د سر په سترګو سره ددوۍ بې پرواهي او بې غوري په امورو ددين کښي راته ثابته سوېده ، خاص بيا د ذبح په باره کښي او خاص بيا د هغي ډليزی ذبح په باره کښي چي به اسلامي ملکو کښي د حيوانانو تر سره کيږي ، نو د همدغه خپل تحقيق په رڼا کښي او و شرعي مقرراتو ته په فهم کښي د يوه متدين مسلمان دپاره داروا نه ګڼم چي بې تحقیقه د هغو چرګانو یا نورو حيوانانو په کارټنو کښي خرڅیدونکې غوښه وخوري کوم چي ذبح يې په اسلامي ملکو کښي سوېوي .




پاته سو د هغه چرګانو غوښه چي په کارټنو کښي له کفري ملکو څخه و اسلامي ملکو ته راځي که څه هم له داسي له داسي کفري ملکو څخه وي چي و هغو ته په ظاهره أهل کتاب ويل کيږي ، يا چي يهود او نصارا دي په قطعي ډوَل حرامه ده ؛ ځکه چی هغه کفري ملکونه چي خلګ يې أهل کتاب نه وي نو د هغوۍ په لاس ذبح سوي حيوانان هو شرعًا دي په حکم کښي د مردارو حيوانانو ، او کوم کفري ملکونه چي خلګ يې أهل کتاب وي نو د هغوۍ مذبوحې که څه هم أصلا خو حلالي وې خو چونکه اوس دوۍ له خپله دینه څخه هم منحرف سويدي ، او د أمت مسلِمه د معتمدو علمآؤ په مشاهداتو سره دا خبره ثابته سوېده چي دوۍ ذبح د حيواناتو اوس په هغه ډول نه کوي کوم چي ددوۍ په دين کښي هغه أصلي طريقه د ذبح ده ، نو پدې وجه ددوۍ مذبوحې هم مرداري دي .


د فقهي په يوه ډير عمده او معتبر کتاب «الجوهرة النيرة ج۲ ص ۲۶۱ » کښي راغلي دي کوم چي حاصل يې دادي چي د نصاراؤ ذبائح چي شريعت حلال بللي دي هغه د هغو نصاراؤ چي دوۍ د الله پاک بر وحدانيت باندي صحيح عقيده لري او عيسی (عليه السلام) بنده بولي ، اله او خدائ يې نه بولي .




خلاصه او پخوړ د فتـــــــــوی دادي چي کومي غوښي چي جلالتمآب حضرت علي صاحب په استفتآء کښي ذکر کړيدي شرعا د هغو خوړل ، خرڅول او رانیول د مسلمان دپاره ټول حرام او ناروا دي .




دغه فتــــــــــــوی د مختلفو اسلامي ممالکو د لوړي کچي د علمآؤ دصوابديد مطابق هم ده ، لکه أمين عام د رابطة العالم الاسلامي شيخ محمدعلي الحرکان ، مفتي محمدتقي عثماني ، اودارنګه د نورو مخورو أفغاني او پاکستاني علمآؤ .


پدې باره کښي د ځينو زياتو معلوماتو دپاره له دغو دوو مأخذو څخه هم کار اخستلاۍ سۍ :


مجلة المجتمع الکويتية الصادرة يوم الثلثآء الموافق ۱من ذي القعدة سنة ۱۳۹۸هــ .


مجلة الدعوت بالرياض الصاردة بتاريخ ۲۱ من ذي القعده سنة ۱۳۹۸هــ .




والسلام ومن الله التوفيق .




حرره : أحقر المخلوقين محمد معين الدین أبوالفضل أفغاني کان الله له




دریمه  حـصـه  ددینی اسلامی معلومات پــوښــتنـۍ او جـوا بـونـه


دریمه  حـصـه

ددینی اسلامی معلومات پــوښــتنـۍ او جـوا بـونـه


سوال:- د قرآن نیمایی کومه سوره ده؟

جواب:- د «الزلزله» سورة
سوال:- په قران کی کوم سورة «سنام القرآن» لقب لری؟
جواب:- د «بقره» سورة
سوال:- په قران مجید کی کومه سوره د قرآن د زړه لقب لری؟
جواب:- د « ياسین» سوره
سوال:- د څو هغو ښارونو نومونه واخلی چی ذکر یی په قران مجید کی راغلی وی.
جواب:- مصر، بابل، مکه، مدینه، مدین، مأرب، قدس او سیناء.
سوال:- بعضی هغه عددونه ووایاست چی په قرآن کی راغلی وی؟
جواب:- ( 1-3-4-7-11-12-19-100-200-1000-2000-50000
سوال:- هغه کومی درختی دی چی په قرآن کی دهغوی یاد شوی دی؟
جواب:- سدر، نخل او زیتون.
سوال:- هغه کومی میوی دی چی په قرآن کی یی یادونه شوی ده؟
جواب:- انار ، انځر او خرما.
سوال:- هغه کومی قبیلی دی چی په قرآن کی یی یادونه شوی ده؟
جواب:- قریش، عاد او ثمود.
سوال:- هغه کوم حیوانات دی چی په قرآن کی یی یادونه شوی ده؟
جواب:- اوښ، فیل، غوا، خر، شرمښ، چنګوښه او خنځیر.
سوال:- هغه کوم حشرات دی چی په قرآن کی یی یادونه شوی ده؟
جواب:- غالبوزه، میږی، غوماشه، جولاګی، مچ، ملخ او شپږه.
سوال:- هغه کوم الوتونکی دی چی په قرآن کی یی یادونه شوی ده؟
جواب:- ملاچرګک، کارغه او شاهین.
سوال:- هغه کومی دانی دی چی په قرآن کی یی یادونه شوی ده؟
جواب:- عدس او غنم.
سوال:- هغه کوم فصلونه دی چی په قران کی راغلی دی؟
جواب:- دوبی او ژمی.
سوال:- په قرآن کی د اونی د کومو ورځو نومونه راغلی دی؟
جواب:- شنبه او جمعه.
سوال:- په قرآن کی د کومو وقتونو یادونه شوی ده ؟
جواب:- سهار او مازیګر.
سوال:- هغه کوم فلزات دی چی قرآن کی یی یادونه شوی ده؟
جواب:- طلا، سپین زر، آهن او فولاد.
سوال:- څو شیان چی په قرآن کی ذکر شوی و نوموی؟
جواب:- پیمانه، ترازو، څراغ، ښیښه، بوټی، چاقو او دروازه.
سوال:- کوم جهات په قرآن مجید کی ذکر شوی دی؟
جواب:- شرق او غرب.
سوال:- دهغو رنگونو نه چی په قرآن کی ذکر شوی دی نومونه واخلی؟
جواب:- سپین، تور او زرغون.
سوال:- رسول الله ص په کوم کال زیږیدلی دی؟
جواب:- د دوشنبی په ورځ 12 د ربیع الاول دفیل کال (570) میلادی.
سوال:- دکوم صحابی نوم په صراحت سره په قرآن کی ذکر شوی دی؟
جواب:- د زید بن حارثه.
سوال:- د مدینی منوری دری لقبونه بیان کړی؟
جواب:- طیبه، مدینة الرسول او المدینة المنوره.
سوال:- لمړنی مسجد چی رسول الله ص جوړ کړ څه نومیږی؟
جواب:- «مسجد قباء» پـه مـدینـة المنوره کښی
سوال:- لمونځ کول په مسجد قباء کښی څومره ثواب لری؟
جواب:- دیوی عمری په اندازه ثواب لری.
سوال:- حرمین شریفین دکومو ځایونو نومونه دی؟
جواب:- د مسجدالحرام او مسجد النبی ص .
سوال:- په مسجدالحرام کښی هر لمونځ څومره ثواب لری؟
جواب:- لکه سل زره لمونځونه.
سوال:- په مسجدالنبوی کښی هر لمونځ څومره ثواب لری؟
جواب:- لکه زر لمونځونه.


فرهنګ اسلامی



دوهمه حـصـه  ددینی اسلامی معلومات پــوښــتنـۍ او جـوا بـونـه

 دوهمه حـصـه

ددینی اسلامی معلومات پــوښــتنـۍ او جـوا بـونـه


سوال:- په مسجد الاقصی کښی هر لمونځ څومره ثواب لری؟

جواب:- لکه پنځه سوه لمونځونه .
سوال:- د مکی دری نومونه واخلی؟
جواب:- ۱- ام القری،۲- مکةالمکرمه ۳- او بلدالامن.
سوال:- «کلیم الله» د چا لقب دی؟
جواب:- د موسی (ع)

سوال:- حضرت محمد (ص) څو عمری اداء کړی؟

جواب:- (4) څلور عمری.
سوال:- لمړنی عمل چی په قیامت یی پوښتنه کیږی کوم دی؟
جواب:- لمونځ دی.
سوال:- د هجری قمری کال لمړنی میاشت څه نومیږی؟
جواب:- د محرم میاشت.
سوال:- لمړنی امت چی د قیامت په ورځ حساب او کتاب ورسره کیږی کوم امت دی؟
جواب:- د محمد رسول الله ص امت دی.
سوال:- لمړنی نبی څوک دی؟
جواب:- حضرت آدم (ع).
سوال:- حضرت ادم (ع) په کومه ورځ پیدا شوی دی؟
جواب:- د جمعی په ورځ.
سوال:- لمړنی قتل چا کړی دی؟
جواب:- قابیل چی کله یی هابیل مړ کړ.
سوال:- «ابوالبشر» دچا لقب دی؟
جواب:- د حضرت آدم (ع).
سوال:- د حضرت ادم (ع) قد څو متره وو؟
جواب:- 60 متره وو.
سوال:- حضرت بی بی حوا څرنګه پیدا شوه؟
جواب :- د حضرت آدم (ع) له بغل نه په داسی شکل چی حضرت آدم بیخی پوه نه شو.
سوال:- ولی حوا ورته وایی؟
جواب:- ځکه چی د ژوندی نه پیدا شوه او ژوندی هم آدم وو.
سوال:- حضرت رسول الله ص د معراج په شپه چیری د خپل پلار آدم (ع) سره ولیدل؟
جواب:- د دنیا په آسمان کی.
سوال:- په قرآن مجید کی څو ځله د حضرت آدم (ع) یادونه شوی؟
جواب:- 25 ځله.
سوال:- د حضرت ادم وروسته وکوم نبی ته نبوت ورکول شو؟
جواب:- حضرت شیث (ع) ته.
سوال:- لمړنی کس چی په قلم یی لیکنه وکړه څوک وو؟
جواب:- حضرت ادریس (ع).
سوال:- حضرت رسول الله دمعراج په شپه د ادریس (ع) سره په څوم آسمان کی ولیدل؟
جواب:- په څلرم آسمان کی.
سوال:- په نړی کی لمړنی رسول څوک وو؟
جواب:- حضرت نوح (ع)وو.
سوال:- د نوح (ع) د قوم نوم څه وو؟
جواب:- بنو راسب.
سوال:- هغه انبیاء کوم دی چی په نومونو یی د قرآن سورتونه نومول شوی دی؟
جواب:- حضرت یونس، هود، یوسف، ابراهیم نوح، او محمد (علیهم السلام اجمعین).
سوال:- شیخ المرسلین د کوم پیغمبر لقب دی؟
جواب :- د حضرت نوح (ع )


فرهنګ اسلامی



اوله حـصـه  ددینی اسلامی معلومات پــوښــتنـۍ او جـوا بـونـه

اوله حـصـه

ددینی اسلامی معلومات پــوښــتنـۍ او جـوا بـونـه


سوال :- په قرآن کریم کی د ژمی او دوبی یادونه څو ځله شوی ده؟

جواب :- یو ځل
سوال :- په کومه سوره کښی؟
جواب :- د قریش په سورة کی.
سوال :- «عبس وتولی» دکوم صحابی په هکله نازل شوی دی؟
جواب :- د عبدالله بن ام مکتوم په هکله.
سوال :- هغه شپه چی عبادت پکی د زر میاشتو برابر دی کومه ده؟
جواب :- هغه دقدر شپه ده یعـنی لیلـة الـقـدر
سوال :- دقرآن دتلاوت په وخت کی زمونږ وظیفه څه ده؟
جواب :- غوږ نیول او سکوت کول.
سوال :- دکوم ښار لقب ام القری دی؟
جواب :- د مکی مکرمی .
سوال :- د حضرت محمد «ص» ترټولو لویه معجزه کومه ده؟
جواب :- قرآن مجید.
سوال :- د قرآن مجید آخرین صورة څه نوم لری؟
جواب :- سورة الناس
سوال :- لمړنی آیة چی نازل شو کوم آیة دی؟
جواب :- «اقرأ باسم ربک الذی خلق» د «علق» سورة
سوال :- د نه ویشتمی سیپاری لمړنی سورة کوم دی؟
جواب :- د «الملک» سورة دی
سوال :- د نه ویشتمی سیپاری آخری سورة کوم دی؟
جواب :- د «المرسلات» سورة دی
سوال :- په قرآن مجید کی ترټولو لوی سورة کوم دی؟
جواب :- د «بقره» سورة دی
سوال :- په قرآن مجید کی ترټولو کوچنی سورة کوم دی؟
جواب :- د «کوثر» سورة دی
سوال :- کوم سورة د دوو میوو په نومونو پیل شوی دی؟
جواب :- د «تین» سورة چی د انځر او زیتون په نومونو پیل شوی دی
سوال :- کوم سورة د دوو پیغمبرانو په نومونو ختم شوی دی؟
جواب :- د «اعلی» سورة چی د ابراهیم (ع) او موسی (ع) په نومونو ختم شوی دی
سوال :- «آیة الکرسی» په کوم سورة کښی واقع دی؟
جواب :- په «بقره» سورة کښی


فرهنګ اسلامی



الدنیا سجن المومن و جنت الكافر



الدنیا سجن المومن و جنت الكافر

دحدیث شریف مفهوم :
دونیا دمسلمانانو لپاره زندان او دکفارو لپاره جنت دی:
اول : زندان په دونیا کی دمجریمینو دبندی کولو اوسزا ورکولو ځای دی ددونیا په زندان کی دوه مهم اصله موجود وی ۱-بندی په زندان کی دخپل اختیار اوخپل واک ندی دهغی خوراک څښاک او دژوندانه ټولی چاری دهغی په خپل اختیار کی ندی بلکه اختیار یی دزندان دحاکم او یا هغه موظف عسکر په واک اواختیار کی دی دزندان حاکم چه دکوم څه حکم ورته کوی زندانی به هغه ترسره کوی دهغی له حکم څخه اضافه څه نشی ترسره کولای.
دوهم : ددونیا په زندان کم مجرم هیڅکله خوښ ندی او زړه یی پکی نوی لګدلی دهغی کوشش داوی چه لدی تیاره کوټی څخه په هرډول چه کولای شی ځان زرترزره وژغوری .
بلی خواته په اخرت کی جنت او دوزخ دی په جنت کی هر جنتی په خپل اختیار کی دی هرڅه چه وغواړی په هم هغه لحظه هغی ته رسیږیی او په یوه لحظه کی هغه غوښتل شوی شی ورته موجود کیږی بل داچه جنتی هیڅکله هم دونیا تلل نه خوښوی هغه نعمتونه چه په جنت که ورته رسیږی هیڅکله نه خوښوی چه بیا ددونیا ژوندته بیرته وګرځی او دځان کندن هغی سختی ورباندی تیری شی مګر یواځی اویواځی شهدا دا ارزو کوی چه بیرته ژوندی شی او له کفاروسره جهادوکړی بیا شهید شی بیا ژوندی شی او له کفارو سره جهاد وکړی بیا شهید شی ځکه ده هغه خوند چه دشهادت په مرحله کی هغه وخت کی چه دی په شهادت رسیږی لیدلی هغه خوند په جنت کی هم نشی احساسولی الله ج د مونږ دشهادت مرګ رانصیب کړی مګر دوزخ چه هغه دکفارواو ګنهګارانو لپاره دی هغوی ډیره ډیره ارزو ددی لری چه کاش مونږ یوځل بیا دونیا ته تلی وای یعنی ددونیا ژوند ددوی لپاره غوره ژوند او دی دبیرته راګرځیدو تمنا کوی مګر هيڅکله هم ددوی دا غوښتنه نه ترسره کیږی نو ځکه رسول الله ص وایی چه دونیا دمسلمانانو لپاره زندان او دکفارو لپاره جنت دی داځکه چه مسلمان په دی دونیا کی په خپل اختیار کی ندی هرڅه به دالله ج دحکم او فرمان مطا بق تر سره کوی او بالعکس کفار په دی دونیا کی په خپل اختیار کی دی هرڅه یی چه زړه وغواړی ترسره کوی مګر په جنت کی بیا مسلمانان په خپل اختیار کی دی هرڅه یی چه زړه وغواړی کوی یی




حكايت اسلام آوردن روزلين روشبروك

 حكايت اسلام آوردن روزلين روشبروك

نام من رقيه مقصود است، البته قبل از تشرف به اسلام نامم روزلين روشبروك بود. در شهر كنت در جنوب انگلستان بدنيا آمدم. هم اكنون نيز مدير قسمت پژوهشهاي اسلامي در دبيرستان پسرانه در شهر «هل» مي باشم. يك ازدواج ناموفق با مردي شاعر بنام «جورج كيندريك» داشتم كه دو فرزند هم از او دارم، اما بعد از بيست و سه سال طلاق گرفتم. بعد از آن بود كه به اسلام مشرف شدم و با فردي مسلمان ازدواج كردم. از وقتي به خاطرم هست پدر و ماردم را مقيد به دين نيافتم، اما آنها مرا به مدرسه اي فرستادند كه تحت نظر مستقيم كليسا اداره مي شد تا با مبادي دين مسيحيت آشنا شوم و ارتباط ناگسستني با آن پيدا كنم. واحد تعليمات ديني در مدرسه از محبوبترين واحدهاي درسي برايم بشمار مي رفت، به خاطر همين نيز فارغ التحصيل رشته علوم ديني از دانشگاه شهرمان مي باشم. در مدرسه با پسرها هيچ ارتباطي نداشتم اما وقتي وارد دانشگاه شدم كمي منحرف شدم، سيگار مي كشيدم مشروب مي خوردم و در جلسات رقص و پايكوبي شركت مي كردم، حتي دوست پسر هم داشتم. وقتي كه از دانشگاه فارغ التحصيل شدم با جورج كه يكي از همكلاسيهايم در دانشگاه بود ازدواج كردم، با اينكه بيست و سه سال از ازدواجمان مي گذشت اما هرگز در زندگي احساس خوشبختي نمي كردم، سرانجام نيز به بهانه اينكه نمي توانيم همديگر را درك كنيم طلاق گرفتم. بعد از آن براي اينكه بتوانم اجاره خانه ماهيانه ام را بپردازم تصميم گرفتم چند باب از اتاقهاي خانه ام را به  دانشجويان كه در بين آنها دانشجويان مسلمان نيز بودند، اجاره بدهم. البته بخاطر رشته اي كه در دانشگاه خوانده بودم و تدريس مي كردم كم و بيش با اسلام به عنوان يك دين آشنايي داشتم. اما براي اولين بار بود كه اسلام را بصورت عملي از دانشجويان مسلماني كه در خانه ام زندگي مي كردند ديدم. با آنها احساس آرامش و امنيت مي كردم زيرا آنها نه اهل دزدي بودند و نه اعمال خلاف و منافي عفت از آنها سر مي زد. هر وقت كه با آنها صحبت مي كردم به چيزهاي بيشتري در مورد اسلام دست مي يافتم. اهميتي كه آنها براي نظام خانواده و شرف و پاكي و دوري از آلودگيها قايل بودند مرا به ياد نظام اجتماعي و رفتار مردم انگلستان در پنجاه سال پيش مي انداخت كه چقدر در آن زمان صميمي تر و پيوندهاي ناگسسته تري با هم داشتند. هر چقدر با اسلام تماس بيشتري پيدا مي كردم آن را بيشتر درك مي كردم  و اعتقادم به آن راسختر مي شد. همچنين مي دانستم اسلام تمام ارزشهايي را كه حضرت مسيح به پيروانش دستور داده اند حمايت مي كند و حضرت عيسي مسيح را پيامبري بزرگ از جانب خدا مي داند، ساده تر بگويم اسلام حضرت مسيح را به عنوان پسر خدا قبول ندارد بلكه او را يكي از پيامبران الوالعزم به شمار مي آورد، درست همانند حضرت محمد كه او را نيز از پيامبران الوالعزم مي شمارد. هر وقت به كليسا مي رفتم احساس نامرئي مرا به سوي اسلام فرا مي خواند، در پايان هم دريافتم كه حتما بايد از آييني در اين دنيا پيروي كنم كه زندگيم را تنظيم كند به خاطر همين دانشجويان مسلمان را به اتاق نشيمن دعوت كردم و روبروي همه آنها شهادتين را ادا كردم، احساس عجيب ولي زيبا بود، حس مي كردم بعد از مدتها به خانه ام برگشته ام. بعد از اسلام آوردنم بايد خيلي چيزها را از زندگي حذف مي كردم يا تغيير مي دادم، بايد از نوشيدن شراب، خوردن گوشت خوك و خيلي چيزهاي ديگر دست مي كشيدم، در حقيقت بايد سبد خريدم را تغيير مي دادم. گوشتي كه مي خريدم بايد حلال مي بود، حتي بايد به تركيبات مندرج روي قوطي هاي كنسرو نيز دقت مي كردم تا مبادا محتوي روغن حيواني از نوع روغن خوك نباشد. همچنين با حجاب و لباس بلند و محتشم از خانه بيرون مي آمدم، بخاطر همين بايد از شر تمام لباسهاي قديمي ام خلاص مي شدم، بنابراين تام آنها را به موسسه خيريه اوكسفام بخشيدم. براي من پوشيدن لباسي كه تمام بدنم را بپوشاند هيچ اشكالي نداشت اما باور بفرماييد براي يك زن انگليسي مشكل است كه موهايش را فداي حجاب كند.

قبل از مسلمان شدنم هميشه به موهايم مي رسيدم، هر وقت لازم مي ديدم به آرايشگاه مي رفتم تا موهايم را آرايش كند تا از جامعه عقب نمانم، اما با گذاشتن حجاب ديگر ديدم اين كار ضرورتي ندارد، البته در ابتدا زياد با حجاب راحت بنودم اما كم كم عادت كردم تا اينكه به جايي رسيدم كه از آن لذت مي برم. بر عكس جامعه غربي، اسلام به زن امنيت و حمايت مي بخشد. مسلمانان، زن را تحت فشار قرار نمي دهند تا زينت و آرايشش را نشان دهد، يعني تا وقتي كه از لباس محتشم پوشيده است هيچ گونه انتقادي بر او وارد نيست. بعد از اسلام اسم خود را به اسم زيباي رقيه تغيير دادم، البته مجبور نبودم، اما شور مسلماني باعث شد آن را هم عوض كنم. تلفظ اسمم براي مادرم كمي مشكل است به خاطر همين از روز اول تا الان مرا به نامرز صدا مي زند. او و پسرم در ابتدا مرا نسبت به حضرت مسيح خائن مي دانستند، اما وقتي اطلاعات بيشتري از اسلام بدست آوردند، با اسلام آوردنم كنار آمدند. در مسافرتي به پاكستان به منظور تحقيق در مورد كتابي كه واقعا براي تاليف آن دچار مشكل شده بودم، با وارث آشنا شدم و بعد همين آشنايي منجر به ازدواجمان گرديد. ازدواج ما در ماه مبارك رمضان بود يعني ماهي كه در طول روز خوردن، آشاميدن، جماع كردن و … حرام مي باشد و اين بار براي دو نفر تازه عروس و داماد كمي مشكل به نظر مي رسد. در هنگام جنگ بوسني وارث بسياري از پناهندگان بوسنيايي كه به شهرمان آمده بودند را به خانه مي آورد و فكر مي كرد من هم از اين كار خوشحال مي شوم ولي كمي برايم خسته كننده بود، چون تمام كاهاي خانه بر عهده من بود و وارث هيچ دخالتي در كارهاي خانه نداشت. ولي بايد يك چيز را اعتراف كنم كه مسلمانان همواره در ياري رساندن به مردم و همكيشان خود در زمان سختيشان آماده اند. تفاوتي كه بين ازدواج در اسلام و ازدواج در جوامع غربي وجود دارد، اين است كه در اسلام شايد صد درصد از وضعيت راضي نباشيد، اما بايد اين زندگي را دوام و قوام ببخشي و به زندگي خود ادامه دهي در حاليكه در جوامع غربي يك اختلاف كوچك تبديل به طوفاني مي شود كه زندگي انسان را نابود مي سازد. بعضي مواقع شيطان مرا وسوسه مي كند و هوس رفتن به بازار و نوشيدن شراب مي كنم، اما فورا اين كار را از ذهن خود طرد مي كنم و از شيطان به خداي بزرگ پناه مي برم. اسلام باعث تغيير اساسي در زندگيم شده است و باعث شده است كه زندگيم معني و مفوم جديدي بيابد و هيچ تناقضي بين اينكه انگليسي هستم و مسلمان شده ام وجود ندارد. و پيش بيني مي كنم در بيست سال آينده انگليسيهاي مسلمان با تعداد مهاجرين در انگلستان برابر شود. با اسلام احساس مي كنم نه تنها به عقب باز نگشته ام بلكه آزادي كاملم را بدست آورده ام.

«والسلام»
فرهنگ اسلامی


حق کاپی با ذکر منبع مانع نیست




حكايت اسلام آوردن يك خبرنگار زن انگليسي حكايت اسلام آوردن يك خبرنگار زن انگليسي




حكايت اسلام آوردن يك خبرنگار زن انگليسي حكايت اسلام آوردن يك خبرنگار زن انگليسي 
   در روزهاي پس از واقعه 11 سبتامبر 2001 ميلادي كه آمريكا آماده حمله به افغانستان مي شد. خبر دستگيري يك خبرنگار زن انگليسي بنام جون ردلي در افغانستان توسط حكومت طالبان. يكي از تيترهاي مهم اخبار جهان شد.  وي گرچه خود را با چادر و برقعه زنان افغاني پوشانده بود و سوار بر قاطري وارد خاك افغانستان شده بود ولي مورد شناسايي ماموران طالبان قرار گرفت و دستگير شد.  پس از يك سال بار ديگر خبري در مورد اين خبر نگار از رسانه ها در دنيا منتشر شد و اين بار خبر، خبر رهايي و آزادي او از قيد ضلالت و مشرف شدن او به اسلام بود. يكي از مجلات آمريكايي پس از اسلام آوردن با وي مصاحبه اي انجام داد، ايشان با بيان چگونگي روي آوردن به اسلام، گفت كه شايد براي بسياري خبر اسلام آوردن من قابل هضم نباشد.  در پاسخ به اين سوال كه چرا به دين اسلام روي آوردند؟ جونردلي گفت: «پس از دستگيري، طالبان مرا پيش امام مسجدي بردند و قبول اسلام را به من پيشنهاد كردند. من فكر كردم كه اگر پيشنهادشان را بپذيرم خيال مي كنند كه استقلال راي ندارم و اگر نپذيرم، از مخالفين اسلام قلمداد مي شوم. نهايتا وعده كردم كه پس از آزادي، در لندن به مطالعه و بررسي اسلام و قرآن بپردازم؛ حسب وعده پس از آزادي به تحقيق و بررسي پرداختم. پس از پايان تحقيق، قدرت روحي و رواني عجيبي در خود احساس كردم و حقايقي كه در نتيجه اين تحقيق وبررسي به آنها پي برده بودم تاثير شگرفي بر من گذاشت.  سئوال: چه بعدي از اسلام شما را تا اين حد شيفته و مجذوب كرد؟  جواب: نمي توان به بعد خاصي اشاره كرد؛ البته مي توانم علت آن را بوجود آمدن ديد منفي نسبت به جهان مسيحيت بيان كرد. سربازان اسرائيلي مقدسترين مكان مسيحيان و محل تولد حضرت مسيح، كليساي (Ghurah Of Nativity) را به گلوله بستند اما كشيشان و مسيحيان هيچ عكس العملي از خود نشان ندادند و سكوت كردند؛ وقتي كه هتك حرمت مقدس ترين مكان مذهبي براي آنها اهميت ندارد، چگونه به تعليمات و گفته هايشان تن دهم.  سئوال: در دوران اسارت محور گفتگوي شما با طالبان چه بود، آيا در مورد اسلام از آنها تحقيق كرديد؟  جواب: افسوس آنچه امروز در مورد اسلام مي دانم آن روزها نمي دانستم. اگر مي دانستم، با كمال اطمينان به خواسته شان براي قبول اسلام جواب مثبت مي دادم. وقتي علت تخريب مجسمه هاي بودا را پرسيدم، طالبان گفتند: ما براي جلب توجه سازمان ملل و جهان به سوي مردم خويش كه روزانه هزاران نفر از آنها از گرسنگي تلف مي شوند، اما كسي به فكر آنها نيست و حتي ما را تحريم مي كنند، اقدام به اين كار كردند.  جون ردلي در ادامه گفت: با وجود اينكه من اعتصاب غذا كرده بودم، ولي وقت صرف غذا دستهاي مرا شسته و با كلمه خواهر مرا خطاب مي كردند. مهمتر از همه آن چيزي كه مرا تحت تاثير قرار داد اين بود كه در اوضاع آشفته و ترسناك افغانستان هيچ ترس و واهمه اي در انها مشاهده نمي شد و به اداي نماز در اوقات مقرر پايبند بودند.  وقتي دوستان جونردلي دليل خوشحالي را از خاطرات آن روزها از وي پرسيدند؟ صاف و صريح گفت: دليلش اسلام است. و وقتي كه پرسيدن چه انگيزه اي طالبان را براي نثار جان و ريختن خون آماده كرده و چرا با زنان تندخويي و سخت گيري مي كنند؟ گفت: از برسي جايگاه زن در قرآن متحير شدم زيرا قرآن نه تنها زنان را محكوم و مظلوم قرار نداده، بلكه از آزادي آنان سخن به ميان آورده، و بر تساوي زن و مرد از نظر ارزش، انسانيت، حق كسب علم و دانش و غيره … تصريح دارد. وقتي من قوانين طلاق و حق مالكين زن را بررسي كردم چنان پيشرفته و مترقي بنظر مي آمد كه گويي به تازگي در دادگاه خانواده به تصويب رسيده است. بنظر بسياري از وكلا براي اثبات دعاوي خود از قوانين مدني اسلام الهام مي گيرند. با افزايش اطلاعاتم در مورد اسلام، حقانيت و عقلانيت آن بيشتر برايم آشكار مي شود.  جون ردلي اعتراف كرده كه او زني مذهبي از فرقه پروتستان بوده است و مدتها معلم سندي اسكول بوده و در جلسات كليسا به اجراي موسيقي مي پرداخته است. اما بخاطر اينكه كليساي انگليس با تكيه به مقبوليتش، اصولش را در طاق نسيان نهاد، از آن روي گردان شد.  جون ردلي در ضمن مطالعه و بررسي اسلام با گروههاي مختلف اسلامي آشنا شد، اما از همه بيشتر تحت تاثير انجمن زنان مسلمان قرار گرفت. در مورد آنها مي گويد: خيلي زرنگ، هوشيار، صاحب نظر، داراي بيداري سياسي و آشنا به مسائل بين المللي هستند. احساسات خواهر گونه اي نسبت به ديگر زنان مسلمان دارند چيزي كه حتي در بين اعضاي تشكلها و سازمانهاي آزادي زنان و فمنيستي يافت نمي شود.  خانم ردلي اختلافات فكري و سليقه اي كه بين گروههاي مختلف مسلمان وجود دارد را به اختلافات طرفداران يك تيم فوتبال تشبيه داده است. وي مي گويد: من قبلا طرفدار تيم نيوكاسل بودم، در جايي فوتبال نقش مذهبي را بازي مي كند. در اينجا بعضي از مردم بخاطر تماشاي مسابقه بليط مي گيرند، بعضي بخاطر تفريح و وقت گذراني، بعضي ديگر بخاطر يك گل به سر و كله يكديگر مي پرند، بعضي بخاطر ايجاد سر و صدا و آشوب به ورزشگاه مي آيند؛ خلاصه هر نوع آدمي در آن جمع پيدا مي شود ولي همه از طرفداران تيم هستند. مسلمانان نيز با وجود اختلافات در ديدگاه، همه با هم برادرند.  وي نيز مانند بسياري از مردم بر اين باور است كه حمله به آمريكا براي اسلام مثبت ثابت شده است، او مي افزايد كه اين وقايع منجر شد افرادي مثل وي مجبور شوند قرآن را مطالعه كنند تا بدانند انگيزه اين حملات از كجا و چگونه بوده است؟ و همچنين شوكي كه به دنياي غرب و دنياي مسيحيت وارد آمد باعث شد كه بعضي متوجه امور مذهبي و عبادي بشوند مثلا در هفته گذشته يك گروه مسيحي در تلوزيون انگليسي آگهي داده بودند كه براي كليسا افراد تربيت مي كنند و به مردم بصورت رايگان نسخه هاي كتاب مقدس و دستگاه ويدئو مي دهند، من اين كارها را براي اولين بار مي بينم.  پس از انتشار خبر اسلام آوردن جون ردلي بعضيها با فرستادن نامه تهديد آميز از او اظهار تنفر كردند و بعضي نيز از طريق تلفن به او اهانت كرده و وي را تهديد به ضرب و شتم كردند؛ ولي او اظهار داشت كه هيچ واهمه اي از اين تهديدها ندارد گرچه از اين عملكرد آنها ناراحت و اندوهگين است و گفتند: من بيدي نيستم كه از اين بادها بلرزم و تسليم شوم و روش زندگي  و باورهاي خويش را بخاطر تهديدهاي چند آدم ديوانه رها كنم.  جون ردلي براي اولين بار است كه طعم تلخ تعصب را مي چشد و مي گويد: در خيابانها جلويم را مي گيرند مرا تهديد كرده و بد و بيراه مي گويند، حالا احساس مي كنم كه سياه پوستان و تمام آنهايي كه سفيد پوست نيستند در اين جامعه چه سختيهايي را متحمل مي شوند. او تا حدودي به مشكلات، سختيها و بي حرمتيهايي كه گريبانگير دوستان آسيايي اوست آشنايي پيدا كرده است؛ حالا معني واقعي و عملي نژاد پرستي را لمس كرده كه چگونه مردم قرباني نژاد پرستي مي شوند.  جون ردلي پس از رهايي دو مرتبه ديگر نيز به افغانستان سفر كرد.  «والسلام»

فرهنگ اسلامی

حق کاپی با ذکر منبع مانع نیست

دروازه هاى بهشت


بسم الله الرحمن الرحيم دروازه هاى بهشت
تأليف: يوسف بن محمد العويد  
ترجمه: أبي عبدالله
إسحاق بن عبدالله الدبيرى العوضى
مقدمه مترجم
مقدمه مؤلف
شهادتين: أشهد أن لا إله إلاَّ الله، وأشهد أنَّ محمد رسول الله (ص)
استقامت و پايداري بر دين خدا و اطاعت از او
نامهاي نود نه گانه خدا
أهل قرآن أهل خاص خدايند
خواندن آيه الكرسي پس از هر نماز
فضيلت سوره تبارك
دوست داشتن سوره قل هو الله أحد
آموزش علم و دانش براي خدا
ذكر خداي تعالي
دعاي پس از وضو
گنجي از گنجهاي بهشت
درخواست كردن از بهشت به دخول آن
سيد الاستغفار
نمازهاي مكتوبه و فرض
فضيلت نماز صبح و نماز عصر
نمازهاي سنت و نافله
نماز سنت وضو
رواج دادن سلام و خوراك دادن ووو
رفتن به مسجد براي اداي نماز
بستن شكاف صف نماز
ساختن مساجد
پيروي كردن از مؤذن در حال اذان
خدا را به عنوان معبود، واسلام را به ووو
دروازه (الريان) در بهشت
حج مبرور و مقبول
جهاد در راه خدا
صدقه در راه خدا
گذشت از فقير و تهىدست
بعضي از كارهاي اندك با اجر بسيار
ترك كردن جدال و شوخي و دروغ
ترك كردن غضب و خشم
عيادت بيمار
زيارت برادر ديني
آسان گرفتن در داد و ستد
گفتار خوب و بد
سرپرستي دختران
سرپرستي يتيم
اطاعت از پدر و مادر
اطاعت از پدر
سرپرستي مادر
حفظ شرمگاه
مردي از اهل بهشت
مردم گواه و شاهد يكديگر در زمين هستند
صبر از علامت ايمان است
صبر كردن بر نابينايي چشم
زن مسلماني كه از شوهرش اطاعت كند
زني كه در زايمان بميرد
دست كشيدن از مال مردم
مردي كه از خود دفاع كند
رواج دادن سلام ووو
گفتار نيك و غذا دادن مردم، ووو
دوري از كبر و غرور
با جماعت مسلمانان بودن
سه نفر از اهل بهشت اند
قاضىها سه تا هستند
هفتاد هزار نفر بدون حساب به بهشت مى روند
ضامنت شش چيز سبب دخول بهشت مى شود
بعضي از اعمال نيك
توبه
پايان مطالب
 
مقدمه مترجم
 
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين نبينا محمد (ص) وعلى آله وصحبه أجمعين وبعد:
بهشت هشت دروازه دارد، و دوزخ هفت دروازه دارد
اين رساله كه عنوان آن: [ دروازه هاى بهشت ] نام دارد، دربرگيرنده (69) سبب از اسباب دخول بهشت از آيات و احاديث صحيح است.
با اينحال اين اعمال ضامن نمى شود كه هر انسان آنرا انجام دهد به بهشت داخل گردد.
چون به بهشت وارد نمى شود مگر شخص مؤمن و مسلمان، پس اگر بعضي از كافران و يا مشركين اين اعمال را انجام دهند، هيچ فائده اي نمى برند، و سبب نمى شود كه آنها به بهشت داخل شوند.
خداوند مى فرمايد: )ولقد أوحي إليك وإلى اللذين من قبلك لئن أشركت ليحبطن عملك ولتكونن من الخاسرين(. [الزمر 65].
[بر تو و بر رسولان پيش از تو چنين وحي شد كه اگر بخدا شرك آوري علمت را محو و نابود مى گرداند و سخت از زيان كاران خواهي شد].
و در باره كفار مى فرمايد: )وقدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلناه هباءً منثوراً(. [الفرقان 23].
[و ما توجه به اعمال فاسد بىخلوص و حقيقت آنها كرده، و همه را باطل و نابود مى گردانيم].
پس اولين شرط قبول اعمال اسلام است.
و دومين شرط اخلاص در آن عمل مى باشد، يعني اينكه آنرا خالص براي رضا و خشنودي خدا انجام دهد، و هيچ ريا و تظاهري در آن نباشد، و براي خدا هيچ شريكي قائل نگردد.
چنانكه خداوند مى فرمايد: )فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملاً صالحاً ولا يشرك بعبادة ربه أحداً(. [الكهف 110].
[هر كس به لقاي خدا اميدوار است بايد نيكوكار شود و هرگز در پرستش خدا احدي را با او شريك نگرداندٍ].
و رسول اكرم (ص) مى فرمايد: ((إنَّ الله تعالى لا يقبل من العمل إلاَّ ما كان له خالصاً وابتغي به وجه الله)).
[النسائي 2/59، صحيح الجامع 1856، الأحاديث الصحيحة 52].
خداوند هيچ عمل و كرداري قبول نمى كند، مگر اينكه آن عمل و كردار خالص و خلوص براي (رضا و خشنودي) او باشد.
و سومين شرط: اينكه اين اعمال و كردار مطابق با قرآن و سنت و گفتار رسول الله (ص) باشد.
از خداوند متعال مسئلت داريم آنرا خالص براي رضا و خشنودي خود قرار دهد، و نفع آنرا به ما و تمامي مسلمانان برساند، و همه را پاداش نيك عطا فرمايد تا از هشت دروازه بهشت به آن داخل شويم.
وصلي الله وسلم علي نبينا محمد.
 
إسحاق بن عبدالله دبيري
رياض ذي قعده 1421هـ
 
 فهرست
مقدمه مؤلف
 
آري! بهشت ميعادگاه كساني است كه خدا را به يگانگي دانستند، و او را پرستش كردند، و به سوي او رفتند، بهشت همان وعده اي كه رسول اكرم (ص) مسلمانان را بر آن بيعت كردند.
بهشت وعده اي است كه خدا به عمّار در وقت شكنجه شدن به وسيله آتش داده است.
مادرش كشته شد، سپس پدرش كشته شد، و آن ها اولين شهداي اسلام به شمار مى روند.
بهشت اميد هر عبادت كننده اي است كه چشمانش از ترس خدا اشك آلود مى شود، و آرزوي هر جـهاد كننده اي كه خود را به خدا فروخت، و براي هر عالمي كه به علم خود عمل كرد و به مردم آموخت، و هر مؤمني كه نماز را ادا نمود، و فرايض خداوند را بجا آورد، و مردم ايمان او را تأييد كردند، و گفتند: او اوامر خدا را انجام داد، و از نواهي خدا پرهيز مى كرد، و قلب او به دينش و به مسجد و اراده خدا وابسته بود.
اما بهشت دروازه هايي دارد، و براي ورود به آن دروازه ها اسبـابي لازم است، و هـر انسـاني به سببي چنگ مى زند تا به يكي از دروازه هاي آن داخل شود.
مؤمناني هستند كه به وسيله نمازشان به بهشت وارد مى شوند، و بعضي به وسيله روزه يا زكات مال و حج خانه خدا. بعضي با خوش خلُقي در خريد و فروش، و تعدادي از بهشتيان، جهادكنندگان در راه خدا هستند؛ چنان كه فضل خدا وسيع و بخشايش او شاهد بر مدعاي ماست. بعضي از بندگان به وسيله دور كردن درختي كه مردم را اذيت و آزار مى دهد به بهشت رفته و از دوزخ فاصله مى گيرند و كسانيكه جگر تشنه اي را سيراب مى كنند.
پس اي برادر مسلمان! اگر توانستي كه اسباب ورود بهشت را به دست آوري، اين دسته گل خوش بو از آيات و احاديث را بگير، و از اين اسباب آنچه مى توانى بهره گير، تا بـه همه دروازه هاي بهشت راه يابي، و از هر دروازه كه خواستي، به بهشت وارد شوي؛ چنانكه ابوبكر صديق (رض) از رسول اكرم (ص) همين درخواست را كرد.
 
 فهرست
دروازه هاي بهشت
 
اولين سبب وارد شدن به بهشت، شهادت و گواهي حق است كه وزن و مقدار آن گواهي، به اندازه وزن آسمان و زمين است، اين گواهي كه هيچ معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا، و هيچ شريكي ندارد و محمد (ص) بنده و رسول خداست.
هركس كه اين گواهي را بدهد و به اركان آن عمل نمايد و خدا را به يگانگي پرستش كند، وارد بهشت مى شود. عباده بن صامت (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((من قال أشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له وأن محمداً عبده ورسوله وأن عيسي عبدالله ورسوله وكلمته ألقاها إلي مريم وروح منه وأن الجنة حق والنار حق، أدخله الله علي ما كان من العمل)). [متفق عليه].
كسي كه گواهي دهد: هيچ معبود حقي به جز خداي يگانه نيست، و هيچ همتايي ندارد، و گواهي دهد كه محمد (ص) بنده و پيامبر خداست، و همچنين گواهي دهد كه حضرت عيسي بنده و پيامبر و كلمه خداوند و روحي از طرف خداوند است و بهشت و جهنم حق اند، هر عملي داشته باشد خداوند او را وارد بهشت مى كند.
 فهرست
 
خداوند مى فرمايد: )إنَّ الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون أولئك أصحاب الجنة خالدين فيها جزاءً بما كانوا يعملون(. [احقاف 13].
[آنان كه گفتند آفريننده ما خداست و بر اين سخن، پايدار و ثابت ماندند، بر آن ها هيچ ترس و بيم و حْزن و اندوهي در دنيا و آخرت نخواهد بود].
استقامت؛ يعنى پايدار ماندن بر طاعت خدا و طاعت رسول خدا (ص)، و كسي كه استقامت كند وارد بهشت مى شود. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: ((كل أمتى يدخلون الجنة إلاَّ من أبي قالوا يا رسول الله ومن يأبي قال: من أطاعنى دخل الجنة ومن عصاني فقد أبي)). [بخارى].
همه امت من وارد بهشت خواهند شد، مگر كسي كه خود از وارد شدن به آن امتناع ورزد. سؤال كردند: اي رسول خدا! چه كسي است كه از ورود به بهشت امتناع مى ورزد؟ فرمود: كسي كه از من اطاعت كند به بهشت وارد خواهد شد، وكسي كه از من نافرماني كند او همان است كه خودش از ورود به بهشت امتناع ورزيده است.
 فهرست
 
حفظ كردن نام هاي نيك خداوند و علم و شناخت نسبت به آن ها يكي از اسباب ورود به بهشت است. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((إنَّ لله تسعة وتسعين اسماً، مائة إلا واحداً، من أحصاها دخل الجنة)).
[متفق عليه].
خدا نود و نه (99) اسم دارد كسي كه آن اسم ها را بشناسد و به مقتضـــاي آن ها [و آن چنان كه سزاوار است] عمل كند، وارد بهشت مى شود.
 فهرست
 
اهل قرآن اهل خدا و افراد خاص او هستند، قرآن سبب ورود آن ها به بهشت مى شود. عبدالله بن عمرو رضي الله عنهما از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((يقال لصاحب القرآن اقرأ وارتق ورتل كما كنت ترتل فى الدنيا فإن منزلتك عند آخر آية تقرأ بها)). [ترمذي و ابوداود وابن ماجه وصححه اٍلألباني].
به صاحب قرآن گفته مى شود: بخوان و پيش برو و با ترتيل تلاوت كن (قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش بخوان) همان گونه كه در دنيا مى خواندي؛ زيرا منـزل و جايگاه تو آخرين آيه اي است كه آن را تلاوت مى كنى.
 فهرست
 
از سخنان رسـول الله (ص) است كه بعضي از سوره ها و آيه ها سبب وارد شدن به بهشت مى شود؛ چنان كه أبو أمامه (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((من قرأ آية الكرسي دبر كل صلاة مكتوبة لم يمنعه من دخول الجنة إلاَّ أن يموت)). [نسايي وطبراني وابن حبان وصححه الألباني].
هركس پس از هر نماز فرض، آية الكرسي را بخواند، هيچ چيز مانع وارد شدن او به بهشت نمى شود، مگر اين كه دنيا را وداع گويد.
 فهرست
 
انَس (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((سورة من القرآن ما هي إلاَّ ثلاثون آية خاصمت عن صاحبها حتي أدخلته الجنة وهى سورة تبارك)).
[طبراني واحاديث المختارة وحسنه الألباني].
سوره اي در قرآن وجود دارد كه فقط داراي سي آيه است و آن سوره، از كسي كه او را بخواند دفاع مى كند تا اين كه او را وارد بهشت مى نمايد و آن، سوره تبارك مى باشد.
 فهرست
 
از اَنس بن مالك (رض) روايت است: ((كان رجل من الأنصار يؤمهم فى مسجد قباء وكان يقرأ )قل هو الله أحد( فى كل ركعة فسأله رسول الله (ص): ما يحملك أن تقرأ هذه السورة فى كل ركعة؟ فقال: يا رسول الله إنّى أحبها، فقال: إنَّ حبها أدخلك الجنة)).
[بخارى معلقاً وترمذى وقال الألباني حسن صحيح].
مردي از انصار، مردم را در مسجد قُبا امامت مى كرد و در هر ركعت سوره )قل هو الله أحد( را مى خواند رسول اكرم (ص) از او پرسيد: چه چيز تو را وادار مى كند تا اين سوره را در هر ركعت بخواني؟ آن مرد در پاسخ گفت: اي رسول خدا! من اين سوره را دوست دارم. آن حضرت (ص) فرمود: دوست داشتن اين سوره تو را به بهشت وارد مى كند.
 فهرست
 
كسي كه علم و دانشي بياموزد و آن را صرفاً براي خدا بخواهد، خداوند راه بهشت را بر وي آسان مى گرداند. ابوهريره (رض) روايت مى كند كه رسول اكرم (ص) فرمودند: ((ومن سلك طريقا يلتمس فيه علماً سهل الله له به طريقا إلي الجنة)). [مسلم].
كسي كه راهي بپيمايد تا علم و دانشي بياموزد، خداوند راه بهشت را بر وي آسان مى گرداند.
 فهرست
 
ذكر خداوند: در فضيلت تسبيح(سبحان الله گفتن) و تحميد(الحمدالله گفتن) و تهليل(لا اله الا الله گفتن) و تكبير(الله اكبر گفتن). ابن مسعود (رض) روايت مى كند كه رسول اكرم (ص) فرمودند: ((لقيت إبراهيم ليلة أسرى بي فقال يا محمد أقرئ أمتك منى السلام وأخبرهم أن الجنة طيبة التربة عذبة الماء وأنها قيعان وأنَّ غراسها سبحان الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أكبر)).   [ترمذى وحسنه الألباني].
در شب معراج ابراهيم u را ديدم كه فرمودند: سلام من را به امت خود برسان و بگو كه بهشت، خاكي پاك و تميز دارد، و آبش شيرين است، و زمينش سفيد و هموار است، وكشتزارش گفتن سبحان الله، والحمد لله، ولا إله إلاَّ الله، و الله اكبر مى باشد.
 فهرست
 
از اسباب ورود به بهشت، ذكر خدا پس از هر نماز است: ابوهريره (رض) روايت مى كند: ((أنَّ فقراء المهاجرين أتوا رسـول الله (ص) فقالوا ذهب أهل الدثور بالدرجات العلي والنعيم المقيم فقال وما ذاك قالوا: يصلون كما نصلى ويصومـون كما نصوم ويتصدقون ولا نتصدق ويعتقون ولا نعتق فقال رسول الله (ص) أفلا أعلمكم شيئا تدركون به من سبقكم وتسبقون به من بعدكم ولا يكون أحد أفضل منكم إلاَّ من صنع مثل ما صنعتم؟ قالوا بلي يا رسول الله، قال: تسبحون وتكبرون وتحمدون دبر كل صلاة ثلاثا وثلاثين مرة)). [متفق عليه].
فُقراي مهاجرين نزد پيامبر(ص) آمدند و گفتند: ثروتمندان با درجات عالي و نعمت هاي هميشگي رفتند، آن حضرت (ص) فرمودند: چگونه ؟ گفتند: نماز مى خوانند همچنان كه ما نماز مى خوانيم، و روزه مى گيرند همچنان كه ما روز مى گيريم، و صدقه مى دهند، ولي ما صدقه نمى دهيم، و برده آزاد مى كنند، و ما چنين نمى كنيم، آن حضرت (ص) فرمود: آيا شما را از چيزي با خبر كنم كه به آنان ـ كه از شما سبقت گرفته اند ـ برسيد؟ و از كساني كه پس از شما مى آيند، پيشى بگيريد، و هيچ كس از شما بهتر نباشد، مگر كسي كه مانند شما عمل نمايد ؟ گفتند: بلي اي رسول خدا! آن حضرت (ص) فرمود: در پايان هر نماز 33 بار سبحان الله، و33 بار الله اكبر، و33 بار الحمد لله، بگوييد.
 فهرست
 
 از ديگر اسباب ورود به بهشت، گفتن شهادتين پس از وضو مى باشد چنان كه عقبه بن عامر (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((ما من مسلم يتوضأ فيحسن وضوءه ثم يقوم فيصلى ركعتين مقبل عليهما بقلبه ووجهه إلا وجبت له الجنة، قال فقلت ما أجود هذه فإذا قائل بين يدي يقول التى قبلها أجود، فنظرت فإذا عمر قال إنى قد رأيتك جئت آنفا، قال ما منكم من أحد يتوضأ فيبلغ أو فيسبغ الوضوء ثم يقول أشهـد أن لا إله إلا الله وأن محمداً عبد الله ورسوله إلا فتحت له أبواب الجنة الثمانية يدخل من أيها شاء)). [مسلم].
هر كدام از شما وضو گرفته آن را نيك كامل كند، سپس بگويد: (أشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له، وأنَّ محمداً عبده ورسوله) دروازه هاي هشت گانه بهشت به روي او باز مى شود و از هر دري كه بخواهد، وارد مى شود.
 فهرست
 
ازگنجينه هاي بهشت، گفتن (لا حول ولا قوه إلاَّ بالله) است. أبو موسي (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند: ((ألا أدلك علي كنـز من كنوز الجنة؟ فقلت بلي يا رسول الله قال: قل: لا حول ولا قوة إلاَّ بالله)). [متفق عليه].
آيا تو را از گنجي از گنج هاي بهشت با خبر سازم؟ گفتم: بلي اي رسول خدا! فرمود: بگو: (لا حول ولا قوه إلاَّ بالله).
 فهرست
 
اگر بهشت را طلب كني، بهشت به دعاي تو آمين مى گويد. أنس (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((من سأل الله الجنة ثلاث مرات قالت الجنة اللهم أدخله الجنة، ومن استجار من النار ثلاث مرات قالت النار اللهم أجره من النار)). [ترمذى ونسايي وابن ماجه وصححه الألباني].
هركس سه بار از خدا بهشت را درخواست كند، بهشت مى گويد: بارخدايا! او را به بهشت وارد كن و كسي كه از آتش دوزخ سه بار به خدا پناه برد، آتش دوزخ مى گويد: خدايا! او را از آتش دوزخ پناه ده.
 فهرست
 
رسول اكرم (ص) دعايي را براي طلب مغفرت به سيد الاستغفار وصف نموده و آن را عاملي از عوامل ورود به بهشت دانسته است. اي برادر مسلمان! آن را حفظ كن و ورد صبح و شام خود بگردان. شداد بن اوس (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: سيد الاستغفار عبارت است از اين كه بگويد: ((اللهم أنت ربى لا إله إلاَّ أنت، خلقتنى وأنا عبدك وأنا علي عهدك ووعدك ما استطعت، أعوذ بك من شر ما صنعت، أبوء لك بنعمتك علىّ وأبوء بذنبى فاغفر لى، فإنَّه لا يغفر الذنوب إلاَّ أنت)). [بخارى].
هر كس در هنگام روز، اين دعا را به طور يقين بگويد و پيش از آغاز شب بميرد، از اهل بهشت است، و كسي كه آن را شب از روي يقين بگويد و پيش از صبح بميرد، از اهل بهشت است.
 فهرست
 
نماز پايه و ستون دين است و خداونـد در هر شبانه روز، پنج نماز بر ما فرض نموده است و محبوبترين عبادت ها نزد خدا فرايض مى باشد و كسي كه فرض هاي خدا را چنان كه امر فرموده انجام دهد، وارد بهشت مى شود؛ چنان كه عباده بن صامت (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((خمس صلوات كتبهن الله علي العباد فمن جاء بهن لم يضيع منهن شيئا استخفافا بحقهن كان له عند الله عهد أن يدخله الجنة، ومن لم يأت بهن فليس له عند الله عهد، إن شاء عذبه، وإن شاء أدخله الجنة)). [مالك واحمد وابوداود ونسايي وابن ماجه وصححه الألباني].
خداوند پنج نماز بر بندگان خود نوشته، هركس اين نمازها را ادا نمايد و چيزي از حق آن سبك نشمارد تا ضايع نشود، خداوند پيمان بسته است كه او را وارد بهشت كند، و كسي كه اين نمازها را به جاي نياورد خداوند با او عهد و پيماني ندارد، اگر بخواهد عذابش مى دهد، و اگر بخواهد او را وارد بهشت مى كند.
 فهرست
 
رسـول اكرم (ص) نمازهاي صبح و عصر را به فضيلت ويژه اي اختصاص داده است و آن را البردين (دو طرف روز يعني: اول و آخر آن) ناميده است. أبو موسي اشعري (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند: ((من صلي البردين دخل الجنة)). [متفق عليه].
هر كس كه دو نماز صبح و عصر را با جماعت بخواند، وارد بهشت مى شود.
 فهرست
 
نمازهاي سنت و نافله، نواقص نمازهاي فرض را جبران مى كند خداوند براي كساني كه نوافل را ادا مى كنند، خانه اي در بهشت مى سازد. پس نمازهاي سنت و نافله را هميشه به جا آور، و آن ها را فراموش نكن؛ خداوند تو را محفوظ نگه مى دارد. اُم حبيبه رضي الله عنها روايت مى كند كه از رسول اكرم (ص) شنيدم كه مى فرمايد: ((ما من عبد مسلم يصلى لله كل يوم ثنتى عشرة ركعـة تطوعا غير فريضة إلاَّ بني الله له بيتا في الجنة، أو إلاَّ بنى له بيت فى الجنة)). [مسلم]. بنده مسلماني كه در هر شبانه روز دوازده ركعت نماز نافله غير از نمازهاي فرض بخواند خداوند براي او خانه اي در بهشت مى سازد.
نمازهاي نافله: چهار ركعت پيش از نماز ظهر، و دو ركعت پس از آن، دو ركعت پس از نماز مغرب، دو ركعت پس از نماز عشا، و دو ركعت پيش از نماز صبح.
 فهرست
 
هر فرد مسلماني كه وضو بگيرد و دو ركعت نماز سنـت وضو ـ كه پس از وضو گرفتن مستحب است ـ بخواند، در حالي كه قلب و رخسار او متوجه خدا باشد، بهشت بر او واجب مى شود. عقبه بن عامر (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((ما من مسلم يتوضأ فيحسن وضوءه ثم يقوم فيصلى ركعتين مقبل عليهما بقلبه ووجهه إلاَّ وجبت له الجنة)). [مسلم].
هر كس وضو را به طور كامل گرفته و دو ركعت نماز بخواند، در حالي كه قلب و رخسار او متوجه خدا باشد، بهشت بر وي واجب مى گردد.
 فهرست
 
از محاسن و خوبي هاي دين اسلام، اشاعه و رواج دادن سلام در ميان هم، اطعام كردن و غذا دادن، به جاي آوردن صله اَرحام(اتحاد و پيوستگي خويشاوندان و رفت وآمد و مْراوده با آن ها، و نيز نيكي و احسان درباره بستگان و نزديكان ـ ويراستار) و همچنين وصف مسلماناني است كه در دل شب نماز برپاي مى دارند. باري تعالي درباره آن ها چنين مى فرمايد: )كانوا قليلاً من الليل ما يهجعون وبالأسحار هم يستغفرون(.    [17 الذاريات].
[و از شب اندكي را در خواب به سر مى بردند و سحرگاهان از درگاه خـدا طلب آمرزش و مغفرت مى كردند].
هر كس همه اين ها را انجام دهد وارد بهشت مى شود؛ چنان كه عبدالله بن سلام (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((أيها الناس: أفشوا السلام، وأطعموا الطعام، وصلوا الأرحام، وصلّوا بالليل والناس نيام، تدخلون الجنة بسلام)).
[ترمذى وابن ماجه واحمد وصححه الألباني].
اي مردم! سلام كردن را در بين خودتان رواج دهيد، و به فقيران غذا دهيد، و صله رحم كنيد، و در دل شب هنگامي كه مردم در خواب هستند نماز بخوانيد، تا اين كه بدون حساب وارد بهشت شويد.
 فهرست
 
با رفتن به مسجد براي اداي نماز صبح و نمازهاي ديگر، خداوند در بهشت براي تو مهماني و سور برپا مى كند. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((من غدا إلي المسجد أو راح، أعد الله له فى الجنة نزلاً كلما غدا أو راح)). [متفق عليه].
كسي كه هر صبح و شام براي نماز جماعت به مسجد رود، خداوند براي او در بهشت مهماني فراهم مى كند.
 فهرست
 
اگر شكاف و جاي خالي ميان نمازگزاران ديدي، آن را بر طرف كن كه خداوند در بهشت خانه اي برايت مى سازد. عايشه رضي الله عنها از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((من سد فرجة فى صف رفعه الله بها درجة، وبني له بيتاً في الجنة)).   [طبراني وصححه الألباني].
كسي كه شكافي را در صف نمازگزاران ببندد، خداوند يك درجه او را ترفيع مى دهد و بالا مى برد و خانه اي در بهشت برايش مى سازد.
 فهرست
 
اگر مسجدي ساختي يا در ساختن آن سهيم شدي خداوند خانه اي در بهشت برايت مى سازد؛ چنان كه عثمان بن عفان (رض) از رسول اكرم (ص) شنيد: ((من بني مسجداً لله، بني الله له فى الجنة مثله)).
[متفق عليه].
كسي كه براي خدا مسجدي بنا كند، خداوند برايش در بهشت خانه اي مانند آن مى سازد.
 فهرست
 
پيروي كردن از مؤذن در حال اذان گفتن، باعث ورود به بهشت مى شود؛ چنان كه عمر بن خطاب (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند: ((إذا قال المؤذن: الله أكبر الله أكبر، فقال أحدكم: الله أكبر الله أكبر، ثم قال: أشهد أن لا إله إلاَّ الله، قال: أشهد أن لا إله إلاَّ الله، ثم قال: أشهد أن محمداً رسول الله، قال: أشهد أن محمداً رسول الله، ثم قال: حى علي الصلاة، قال: لا حول ولا قوة إلاَّ بالله، ثم قال: حى علي الفلاح، قال: لا حول ولا قوة إلاَّ بالله، ثم قال: الله أكبر الله أكبر، قال: الله أكبر الله أكبر، ثـم قال: لا إله إلاَّ الله، قال: لا إله إلاَّ الله، من قلبه دخل الجنة)). [مسلم].
اگر مؤذن گفت: الله اكبر الله اكبر، و يكي از شما نيز گفت: الله اكبر الله اكبر، سپس گفت: أشهد أن لا إله إلاَّ الله، أشهد أن لا إله إلاَّ اله، و يكي از شما گفت: أشهد أن لا إله إلاَّ الله أشهد أن لا إله إلاَّ الله، سپس گفت: أشهد أنَّ محمداً رسول الله، أشهد أنَّ محمد رسول الله، و يكي از شما گفت: أشهد أنَّ محمداً رسول الله، أشهد أنَّ محمداً رسول الله، سپس گفت: حى علي الصلاه، و يكي از شما گفت: لا حول ولا قوة إلاَّ بالله، سپس گفت: حى علي الفلاح، و يكي از شما گفت: لا حول ولا قوة إلاَّ بالله، سپس گفت: الله اكبر الله اكبر، و يكي از شما گفت: الله اكبر الله اكبر، و[همه اين ها را] از قلب خود بگويد، وارد بهشت مى شود.
 فهرست
 
اگر خدا را به عنوان معبود، و اسلام را به عنوان دين و آيين، و محمد (ص) را به پيامبري پسنديدي، اوامر خدا را به جا آورده و از نواهي او دوري كنى، بهشت بر تو واجب مى شود؛ چنان كه ابوسعيد خدري (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((يا أبا سعيد من رضى بالله رباً، وبالإسلام ديناً، وبمحمد نبياً، وجبت له الجنة)). [مسلم].
اي ابوسعيد! كسي كه خدا را به عنوان معبود، و اسلام را به عنوان دين وآيين، و محمد (ص) را به عنوان پيامبر انتخاب نمايد، و برآن راضى شود، بهشت براي او واجب مى گردد.
 فهرست
 
در بهشت دروازه اي براي روزه داران وجود دارد كه نام آن الريان است، و هيچ كس به جز روزه داران، از آن دروازه وارد نمى شود. سهل بن سعد (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: در بهشت دروازه اي است به نام الريان كه روزه داران در روز قيامت از آن به بهشت وارد مى شوند، و غير از آن ها هيچ كس ديگر از آن دروازه داخل نمى شود، گفته مى شود: روزه داران كجا هستند؟ پس آن ها بلند شده و غير از آنها هيچ كس ديگري از آن دروازه وارد بهشت نمى شود، و اگر به آن وارد شدند، آن دروازه بسته مى شود و ديگر كسي نمى تواند از آن داخل شود.
 فهرست
 
ركن پنجم اسلام حج خانه خداست كه پاداش آن بهشت است. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((العمرة إلي العمرة كفارة لما بينهما، والحج المبرور ليس له جزاء إلاَّ الجنة)).         [متفق عليه].
عْمره تا عْمره ديگر، كفاره گناهان بين آن دو عمره مى باشد، و حج پذيرفته شده و مقبول نزد خدا، هيچ پاداشى جز بهشت ندارد.
 فهرست
 
آن چه به اين دين مبين مقامي والا و عظيم داده است، جهاد در راه خداست، هركس در راه خدا جهاد كند تا كلمةالله سربلند و والامقام بماند، بهشت بر او واجب مى گردد. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((تكفل الله لمن جاهد فى سبيله لا يخرجه إلاَّ الجهاد فى سبيله وتصديق كلماته بأن يدخله الجنة، أو يرجعه إلي مسكنه الذي خرج منه مع ما نال من أجر أو غنيمة)). [متفق عليه].
خداوند ضامن كسي است كه در راه خدا جهاد كند، و ضامن آن كس كه براي هيچ چيز جز جهاد در راه خدا و تصديق كلمات خدا، از خانه اش خارج نشده است، نه براي اين كه خدا او را [به خاطر جهاد] وارد بهشت كند يا اين كه او را با آن چه از پاداش يا غنيمت نصيبش شـده است به خانه اش ـ كه از آن خارج شده ـ ، بازگرداند.
 فهرست
 
خداوند بندگان پرهيزكار خود را كه در راه او انفاق مى كنند، بسيار ستوده است. حذيفه (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت(ص) فرمودند: ((من تصدق بصدقة ابتغاء وجه الله خُتٍمَ الله بها دخل الجنة)). [احمد وصححه الألباني].
هركس در راه خدا صدقه دهد، و اين صدقه پايان و مردن او باشد، خداوند او را به بهشت وارد مى كند.
 فهرست
 
از بزرگ ترين اعمال كه انسان را به بهشت رهنمون مى كند، اين است كه به برادر مسلمان خود مالي را قرض داده، سپس به او مهلت و فرصت دهد تا از تنگ دستي به توانايي [پرداخت وام و اداي دين] برسد. حذيفه (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه رسول اكرم (ص) فرمودند: ((أن رجلاً مات فدخل الجنة، فقيل له: ما كنت تعمل؟ قال: إنى كنت أبايع الناس فكنت أنظر المعسر وأتجوز فى السكة، أو فى النقد فغفر له)). [مسلم].
مردي فوت كرد و به بهشت رفت، به او گفته شد چه كاري مى كردي؟ در پاسخ گفت: خريد و فروش مى كردم و نگاه مى كردم از كسي كه تهىدست است، گذشت كرده و چيزي نميگرفتم، پس خداوند گناهان مرا بخشود.
 فهرست
 
بعضي از كارها با وجود اين كه[به ظاهر] اندك و بىارزش هستند، اما انجام آن، فرد مسلمان را به بهشت مى برد عبارتند از:
برداشتن از راه مردم هر چيزي كه مردم را رنج و آزار دهد.
احسان و نيكي به حيوانات.
خوش اخلاقى و خوش رفتاري.
صدق و راستگويي در گفتار و كردار.
خودداري از خشم و غضب.
به ديدن و احوال پرسي بيمار رفتن.
زيارت و ديدار با مسلمان.
نرمي و آسان گرفتن در خريد و فروش.
سخن از رحمت و خشنودي خداوند.
ابوهريره (رض) روايت مى كند كه از رسول اكرم (ص) شنيدم مى فرمود: ((لقد رأيت رجلاً يتقلب فى الجنة فى شجرة قطعها من ظهر الطريق كانت تؤذى الناس)). [مسلم].
مردي را ديدم كه در بهشت غرق درخوشي و لذت بود، آن هم به خاطر برداشتن درختي از سر راه مردم، براي اين كه از آن در رنج بودند.
همچنين ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((أن رجلاً رأي كلباً يأكل الثري من العطش فأخذ الرجل خفه فجعل يغرف له به حتي أرواه فشكرالله له فأدخله الجنة)). [بخارى].
مردي سگي را ديد كه از تشنگي خاك مى خورد، كفش خود را گرفت و [از چاه] برايش آب كشيد تا اين كه سيراب شد، خداوند او را سپاس گفته به بهشت وارد نمود.
 فهرست
 
أبو أمامه (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((أنا زعيم ببيت فى ربض الجنة لم ترك المراء وإن كان محقاً، وببيت فى وسط الجنة لمن ترك الكذب وإن كان مازحاً، وببيت فى أعلي الجنة لمن حسن خلقه)). [ابوداود وصححه الألباني].
من كفيل و ضامن خانه اي در كنار بهشت هستم براي كسي كه جدال و ستيزه را ترك كند، اگر هم حق با او باشد. و ضامن خانه اي در وسط بهشت براي كسي كه دروغ را ترك كند اگر هم شوخي مى كند. و ضامن خانــه اي در بالاي بهشت براي كسي كه اخلاق خود را نيك نمايد.
[همچنين] ابن مسعود (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((إنَّ الصدق يهدى إلي البر، وإنَّ البر يهدى إلي الجنة، وإنَّ الرجل ليصدق حتي يكون صدّيقاً، وإنَّ الكذب يهدى إلي الفجور، وإنَّ الفجور يهدي إلي النار، وإنَّ الرجل ليكذب حتي يكتب عند الله كذاباً)). [متفق عليه].
به راستي كه صدق و راستگويي، به سوي نيكي و بخشش هدايت مى كند، و نيكى و بخشش به سوي بهشت رهبري مى كند، و مرد همچنان راست مى گويد تا اين كه نزد خداوند از راستگويان محسوب مى شود، و دروغگويي به سوي گنهكاري و تبهكاري هدايت مى كند، وگنهكاري و تبهكاري به سوي جهنم، و همچنان مرد دروغ مى گويد تا اين كه نزد خدا از دروغگويان به شمار آيد.
 فهرست
 
[نيز] ابودرداء (رض) روايت مى كند كه مردي به رسول خدا (ص) گفت: ((دلنى علي عمل يدخلنى الجنة: قال: لا تغضب ولك الجنة)). [طبراني وصححه الألباني].
به انجام كاري راهنمايىام كن كه مرا به بهشت وارد كند، آن حضرت (ص) فرمود: خشم و غضب مكن، به بهشت مى روي.
 فهرست
 
ثوبان (رض) از رسول خدا (ص) روايت مى كند كه رسول الله (ص) فرمودند: ((من عاد مريضاً لم يزل فى خرفة الجنة، قيل يا رسول الله وما خرفة الجنة؟ قال: جناها)). [مسلم].
كسي كه به عيادت بيماري برود همچنان در خرفة الجنة است تا وقتي كه بازگردد.گفته شد: اي رسول خدا خرفة الجنة يعني چه؟ فرمود: ميوه هاي تازه چيده شده بهشت.
 فهرست
 
[همچنين] ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((من عاد مريضاً، أو زار أخاً له فى الله، ناداه منادٍ أن طبت وطاب ممشاك وتبوأت من الجنة منـزلاً)).
[ابن ماجه وترمذى وقال الألباني صحيح لغيره].
كسي كه به عيادت بيماري برود يا برادر مسلماني را زيارت كند، منادي ندا مى دهد كه شاد شدي و شاد گشت رفتنت و از بهشت منـزلي دريافت كردي.
 فهرست
 
عثمان بن عفان (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((أدخل الله الجنة رجلاً كان سهلاً قاضياً ومقتضياً وبائعاً ومشترياً)).
[احمد والنسايي وحسنه الألباني وقال احمد شاكر إسناده صحيح].
خداوند مردي را به بهشت وارد كرد كه در خريد و فروش، و در داد و ستد (دادن و گرفتن) آسان مى گرفت.
 فهرست
 
أبوهريره (رض) از رسول خدا (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((إنَّ العبد ليتكلم بالكلمة من رضوان الله لا يلقى لها بالاً يرفع الله بها درجات، وإنَّ العبد ليتكلم بالكلمة من سخط الله لا يلقى لها بالاً يهوى بها فى جهنم)). [بخارى].
بنده يك كلمه در جهت رضوان و خشنودي خدا سخن مى گويد و هيچ اعتنايي به پاداش و ثواب آن نمى كند، خدا درجات او را بلند و رفيع قرار مى دهد، و بنده يك كلمه در جهت غضب و ناخشنودي خدا سخن مى گويد و به كيفر و گناه آن هيچ توجهي ندارد، خدا او را به آخرين نقطه جهنم وارد مى كند.
 فهرست
 
بهترين منازل بهشت، منزل مسلماني است كه در بهشت همسايه رسول خدا (ص) است. و تربيت و سرپرستى دختران و يتيمان است كه باعث همسايگي رسول خدا (ص) در بهشت مى شود. أنس (رض) از رسول خدا (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((من عال جاريتين حتي تبلغا جاء يوم القيامة أنا وهو، وضم أصابعه)). [مسلم].
هر كس دو دختر را سرپرستي كند تا وقتي كه به سن بلوغ برسند، در روز قيامت، من و او مانند اين دو هستيم، سپس دو انگشت خود را به هم چسباند.
 فهرست
 
[همچنين] از سهل بن سعد (رض) روايت است كه رسول اكرم (ص) فرمودند: ((أنا وكافل اليتيم في الجنة هكذا، وقال بإصبعيه السبابة والوسطي وفرّج بينهما)). [بخارى].
من و سرپرست يتيم در بهشت در كنار هم چنين هستيم و به انگشت شهادت و وسطي خود اشاره كرد و آن دو را از هم جدا نمود.
 فهرست
 
اطاعت از پدر و مادر، يا اطاعت از يكي از آنها باعث ورود به بهشت مى شود. ابوهريره (رض) مى گويد از رسول اكرم (ص) شنيدم كه سه بار فرمود: ((رغم أنفه، ثم رغم أنفه، ثم رغم أنفه، قيل: من يا رسول الله؟ قال: من أدرك والديه عند الكبر أحدهما، أو كليهما ثم لم يدخل الجنة)). [مسلم]. بيني او به خاك ماليده شد. گفته شد: چه كسى اي رسول خدا؟ فرمود: كسي كه پدر و مادر يا يكي از آنها را در وقت پيري درك كند ولي به بهشت وارد نشود؛ يعني، اطاعت از آن ها سبب وارد شدن او به بهشت نشود.
 فهرست
 
[همچنين] ابودرداء (رض) مى گويد از رسول اكرم (ص) شنيدم كه مى فرمود: ((الوالد أوسط أبواب الجنة، فإن شئت فأضع ذلك الباب أو احفظه)).
[ترمذى وابن ماجه واحمد وصححه الألباني].
پدر دروازه مياني بهشت است، پس اگر خواستي آن دروازه را ضايع كن و يا حفظ نما يعني، با اطاعت از پدر آن دروازه حفظ، و با نافرماني او، آن دروازه ضايع مى شود.
 فهرست
 
مردي خواست به جهاد رود، نزد پيامبر(ص) آمد، آن حضرت فرمود: ((هل لك من أم؟ قال: نعم، قال: فالزمها فإنَّ الجنة تحت رجليها)). [احمد ونسايي وابن ماجه وقال الألباني حسن صحيح].
آيا مادر داري( يعني مادرت زنده است)؟ آن مرد در جواب گفت: بلي حضرت (ص) فرمود: مادرت را سرپرستي كن كه بهشت زير پاهاي اوست.
 فهرست
 
بزرگ ترين چيزي كه انسان بايد آن را حفظ نمايد، زبان و شرمگاه است، و هركس كه آن دو را نگه دارد، رسول اكرم (ص) بهشت را برايش ضامن شده است. سهل بن سعد (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((من يضمن لى ما بين لحييه وما بين رجليه أضمن له الجنة)). [بخارى].
هر كس بين دو لب خود؛ يعني زبان، و بين دو پاي خود؛ يعني شرمگاهش را ضامن شود، من بهشت را براي او ضمانت مى كنم.
 فهرست
 
حسد و كينه مرض هايي است كه انسان را از خداوند دور مى كند و رسول اكرم (ص) مردي را توصيف نمود كه به سبب اين كه سينه اش از كينه و حسد پاك بود، به بهشت وارد شده بود. أنس بن مالك (رض)، وصف آن مرد را در داستاني روايت كرده است كه گفت: ((فقال يطلع عليكم الآن رجل من أهل الجنة، فطلع رجل من الأنصار تنطف لحيته من وضوئه، قد تعلق نعليه فى يده الشمال، فلما كان الغد قال النبى (ص) مثل ذلك، فطلع ذلك الرجل مثل المرة الأولي، فلما كان اليوم الثالث قال النبى (ص) مثل مقالته أيضاً، فطلع ذلك الرجل علي مثل حاله الأولي، فلما قام النبى (ص) تبعه عبدالله بن عمرو بن العاص فقال: إنى لاحيت أبي فأقسمت أن لا أدخل عليه ثلاثاً فإن رأيت أن تؤوينى إليك حتي تمضى فعلت، قال: نعم قال أنس: وكان عبد الله يحدث أنَه بات معه تلك الليالى الثلاث فلم يره يقوم من الليل شيئاً غير أنَه إذا تعار وتقلب علي فراشه ذكر الله عز وجل وكبر حتي يقوم لصلاة الفجر، قال عبدالله غير أنى لم أسمعه يقول إلاَّ خيراً فلما مضت الثلاث ليال وكدت أن احتقر عمله قلت يا عبدالله إنى لم يكن بينى وبين أبى غضب ولا هجر ثم، ولكن سمعت رسول الله (ص) يقول لك ثلاث مرار يطلع عليكم الآن رجل من أهل الجنة فطلعت أنت الثلاث مرار فأردت أن آوي إليك لأنظر ما عملك فاقتدى به، فلم أرك تعمل كثير عمل فما الذى بلغ بك ما قال رسول الله (ص) فقال: ما هو إلاَّ ما رأيت، قال فلما وليتُ دعانى فقال: ما هو إلاَّ ما رأيت غير أنى لا أجد فى نفسى لأحد من المسلمين غشاً ولا أحسد أحداً علي خير أعطاه الله إياه، فقال عبدالله هذه التى بلغت بك وهى التى لا نطيق)).
[احمد ونسايي وصححه الألباني].
هنگامي كه ما رو به روي رسول اكرم (ص) نشسته بوديم، آن حضرت (ص) فرمود: هم اكنون مردي از اهل بهشت بر شما وارد مى شود. مردي از انصار وارد شد در حالي كه آب وضو از ريشش مى چكيد و دو لنگه پا افزار خود را در دست چپ داشت. رسول اكرم (ص) سه روز اين جمله را (اكنون مردي از اهل بهشت بر شما وارد مي شود) در باره آن مرد تكرار مى كردند و روز سوم، عبدالله بن عمرو بن عاص(رض) آن مرد را دنبال كرد و نزد او نشست تا ببيند آن مرد چه مى كند پس از سه روز نزد او نشستن، عبدالله سبب وارد شدن به بهشت را از آن مرد پرسيد، مرد در پاسخ گفت: من هيچ حقـد و كينه اي بر مسلماني در سينه ام راه نميدهم، و بر آن خير و نعمتي كه خدا به او عطا فرموده حسد نمى ورزم، عبدالله گفت: اين همان سبب است كه تو را به اين منزلت رسانده است، و اين همان چيزي است كه ما طاقت آن را نداريم.
 فهرست
 
مردم گواه و شاهد خدا در زمين هستند و كسي كه مردم، گواهي خير به او دهند به بهشت وارد مى شود. أنس بن مالك (رض) گفت: ((مر بجنازة فأثني عليها خيراً فقال نبي الله (ص): وجبت وجبت وجبت ومر بجنازة فأثني عليها شراً فقال نبي الله (ص): وجبت وجبت وجبت، قال عمر فدي لك أبي وأمي مر بجنـازة فأثني عليها خيراً فقلت: وجبت وجبت وجبت ومر بجنازة فأثني عليها شراً فقلت: وجبت وجبت وجبت، فقال رسول الله (ص): من أثنيتم عليه خيراً وجبت له الجنة ومن أثنيتم عليه شراً وجبت له النار، أنتم شهداء الله فى الأرض، أنتم شهداء الله فى الأرض، أنتم شهداء الله في الأرض)). [متفق عليه].
جنازه اي را عبور دادند و مردم از او به خير و نيكي ياد كردند، رسول اكرم (ص) فرمود: واجب شد. و آن را سه بار تكرار نمود. جنازه ديگري را عبور دادند و مردم او را بد گفتند، رسول اكرم (ص) فرمود: واجب شد. و آن را سه بار تكرار نمود، عمر (رض) از آن مسأله جويا شد، آن حضرت (ص) در پاسخ گفت: كسي كه او را به خير و نيكي ياد كردند، بهشت بر او واجب شد، و كسي كه از او بد گفتند، آتش جهنم بر او واجب شد، شما گواهان خدا در زمين هستيد و اين جمله را سه بار تكرار فرمود.
 فهرست
 
برادر مسلمان! خداوند تبارك و تعالي مى فرمايد: )إنّما يوفي الصابرون أجرهم بغير حساب(. [10 الزمر].
[خدا صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد].
صبر علامت و نشانه اي است از نشانه هاي ايمان بنده به خدا، و نزديك بودن او به خداي متعال. هركس بر مْردن محبوب خود، از پسر و برادر و غير اينها صبر كند، وارد بهشت مى شود. ابوهريره (رض) در حديث قدسى از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه خداوند فرمود: ((قال يقول الله تعالي ما لعبدى المؤمن عندى جزاء إذا قبضت صفيه من أهل الدنيا ثم احتسبه إلاَّ الجنة)). [بخارى].
پاداش بنده مؤمن من آن است كه اگر بر هر چيز گران بها و همدم و دوست او را از دنيا گرفتم صبر كرد، پاداش او بهشت است. ابوموسي اشعري (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((إذا مات ولد العبد قال الله لملائكته: قبضتم ولد عبدى؟ فيقولون نعم، فيقول: قبضتم ثمرة فؤاده، فيقولون نعم، فيقول: ماذا قال عبدى؟ فيقولون: حمدك واسترجع، فيقول الله: ابنوا لعبدى بيتاً في الجنة وسموه بيت الحمد)). [ترمذى وحسنه الألباني].
اگر پسر بنده بميرد، خداوند خطاب به فرشتگان مى فرمايد: پسر بنده ام را قبض روح كرديد؟ فرشتگان در جواب مى گويند: بلي! خداونـد مى فرمايد: ميوه دل بنده ام را قبض روح كرديد؟ فرشتگان مى گويند: بلي! خداوند مى فرمايد: بنده من چه گفت؟ فرشتگان مى گويند: تو را سپاس گفت و به تو رجوع كرد، خداوند مى فرمايد: در بهشت خانه اي براي بنده من بسازيد و آن را خانه حمد و سپاس بناميد.
 فهرست
 
هر كس كه چشمش را از دست بدهد و بر آن صبر كند، وارد بهشت مى شود. أنس (رض) مى گويد: از رسول اكرم (ص) شنيدم كه مى فرمايد: ((إن الله قال إذا ابتليت عبدى بحبيبتيه فصبر، عوضته منهما الجنة، يريد عينيه)). [بخارى]. خداوند در حديث قدسى مى فرمايد: اگر دو چشمان بنده ام را نابينا كردم و صبر نمود، به جاي آن دو، بهشت به او خواهم داد.
 فهرست
 
زن مسلماني كه امر شوهرش را به خوبي اطاعت كند و شعاير خدا (اعمال دين و مذهب) را به جا آورد، از هر دروازه اي كه بخواهد به بهشت وارد مى شود. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((إذا صلت المرأة خمسها، وصامت شهرها، وحصنت فرجها، وأطاعت بعلها، دخلت من أى أبواب الجنة شاءت)).
[ابن حبان وصححه الألباني].
اگر زن مسلمان نماز پنج گانه را بخواند، و ماه رمضان را روزه بگيرد، و عفيف و پاك دامن باشد، و از شوهرش (در كارهاي خوب) اطاعت كند، از هر دروازه بهشت كه بخواهد، مى تواند وارد شود.
 فهرست
 
زني كه در هنگام زايمان بميرد، فرزندش او را با بند ناف خود به سوي بهشت مى كشاند. راشد بن حبيش از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((القتل فى سبيل الله عز وجل شهادة، والطاعون شهادة، والغرق شهادة، والبطن شهادة، والنفساء يجرها ولدها بسرره إلي الجنة)).
[احمد وحسنه الألباني].
كشته شدن در راه خدا شهادت است، و مرض طاعون، شهادت است، و غرق شدن شهادت است، و مرگ به وسيله شكم درد، شهادت است، و مرگ به دليل سوختن با آتش شهادت است، و مرض سل، شهادت است. و زن زايماني كه در وقت وضع حمل بميرد، فرزندش با بند ناف خود او را به سوي بهشت مى كشاند.
 فهرست
 
هر كس كه دست از سؤال و پرسش مردم بكشد، رسول خدا (ص) بهشت را براي وي ضامن شده است. ثوبان (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((من تكفل لى أن لا يسأل شيئاً، أتكفل له بالجنة))
[احمد ونسايي وابن ماجه و ابوداود وحسنه الألباني].
هر كس ضامن شود كه از مردم چيزي ( مال و… ) نخواهد، من بهشت را براي وي ضمانت مى كنم.
 فهرست
 
مردي كه از مال خود دفاع مى كند و در آن حال كشته شود، وارد بهشت مى شود. عبدالله بن عمر رضي الله عنهما از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((من قتل دون ماله مظلوماً، فله الجنة)).    [نسايي وصححه الألباني].
كسي كه از مال خود دفاع كند و مظلومانه كشته شود، به بهشت مى رود.
 فهرست
 
اي مسلمان! بهشت براي توست اگر بر مردم سلام نمودي، و غذا دادي[فقير و مسكين را]، و صله رحم كردي، و در دل شب در حالي كه مردم در خواب هستند، نماز خواندي. عبدالله بن سلام از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((يا أيها الناس أفشوا السلام، وأطعموا الطعام، وصلوا الأرحام، وصلّوا بالليل والناس نيام، تدخلوا الجنة بسلام)).
[ترمذى وابن ماجه واحمد و حاكم وصححه الألباني].
اي مردم! سلام را بين خود رواج دهيد، و مردم را اطعام كنيد، و صله ارحام را به جاي آوريد، و در دل شب هنگامى  كه مردم در خواب هستند نماز بخوانيد، كه بدون حساب به بهشت وارد خواهيد شد.
 فهرست
 
[همچنين] شريح بن هاني از پدرش روايت مى كند كه گفت: ((أخبرني بأى شىء يوجب لى الجنة؟ قال: عليك بحسن الكلام وبذل الطعام)). [بخارى في الأدب المفرد و حاكم وصححه الألباني].
اي رسول خدا مرا از چيزي خبر ده كه بهشت بر من واجب گردد‍‍! آن حضرت (ص) فرمود: بر تو لازم است كه سخن خوب بگويي، و مردم را غذا دهي.
 فهرست
 
هر كس بميرد و از كبر و غرور و خودپسندي و بدهكاري و خيانت در غنيمت جنگي، در امان باشد، وارد بهشت مى شود. ثوبان (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((من مات وهو برئ من ثلاث: الكبر والغلول والدين، دخل الجنة)).
[ترمذى ونسايي وابن ماجه وصححه الألباني].
كسي كه بميرد و از كبر و غرور و خودپسندي و خيانت در غنايم جنگي و بدهكاري دور باشد، وارد بهشت مى شود.
 فهرست
 
همراهي با جماعت مسلمانان كه به قرآن و سنت پيامبر (ص) چنگ مى زنند، باعث مى شود كه تو را به وسط بهشت وارد كند. عمر (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((عليكم بالجماعة وإياكم والفرقة، فإنَّ الشيطان مع الواحد، وهو من الاثنين أبعد، من أراد بحبوحة الجنة، فيلزم الجماعة)).     [ترمذى وصححه الألباني].
بر شما لازم است كه به جماعت و گروه مسلمانان بپيونديد و از تفرقه دوري كنيد؛ زيرا شيطان با يك نفر است، و از دو نفر دور است. كسي كه وسط و ميانه بهشت را مى خواهد، به گروه مسلمانان بپيوندد.
 فهرست
 
حاكم و فرمانرواي عادل و مرد مهربان و نرم دل و مرد پرهيزكار و پاك دامن كه فرزندان بسياري دارد، از اهل بهشت است. عياض بن حمار (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((أهل الجنة ثلاثة: ذو سلطان مقسط متصدق موفق، ورجل رحيم رقيق القلب لكل ذى قربي ومسلم، وعفيف متعفف ذو عيال)). [مسلم].
سه نفر اهل بهشتند: فرمانرواي عادل و صدقه دهنده موفق و كامروا، مرد مهربان و نرم دل بر هر قوم و خويش و مسلمان، و پرهيزكار پاك دامن كه داراي فرزندان بسيار است.
 فهرست
 
قاضي كه بين مردم با عدل و عدالت حكم مى كند، از اهل بهشت است. بريده (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: ((القضاة ثلاثة: اثنان فى النار و واحد فى الجنة، رجل علم الحق فقضي به فهو فى الجنة، و رجل قضي للناس علي جهل فهو في النار، و رجل جار فى الحكم فهو فى النار)).    [الأربعة وحاكم وصححه الألباني].
قاضىها سه تا هستند، دو قاضى در آتش جهنم، و يك قاضى در بهشت. مردي كه حق را بداند و به حق قضاوت كند، در بهشت است. مردي كه با جهل و ناداني بين مردم قضاوت كند، در آتش جهنم است، و مردي كه حق را بداند ولي در حكم و قضاوت ظلم و ستم كند، در آتش جهنم است.
 فهرست
 
هفتاد هزار نفر بدون حساب وارد بهشت مى شوند و آن ها كساني هستند كه براي بيمار از هيچ كس دعا و تعويذ درخواست نمى كنند، و از پرندگان و مانند آن فال نمى گيرند، و از هيچ كس داغ كردن بيمار را نمى خواهند. عمران بن حصين (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند: ((يدخل الجنة من أمتى سبعون ألفاً بغير حساب، قالوا: من هم يا رسول الله؟ قال: هم الذين لا يسترقون، ولا يتطيرون، ولا يكتوون، وعلي ربهم يتوكلون)). [مسلم].
هفتاد هزار نفر از امت من بدون حساب وارد بهشت مى شوند، گفته شد: اي رسول خدا آن ها چه كساني هستند؟ فرمود: آن هايي كه از هيچ كس دعا و تعويذ براي بيمار نمى طلبند، و فال نمى گيرند، و داغ كردن براي بيمار نمى خواهند، و فقط بر خداي خود توكل مى كنند.
طلب كردن تعويذ شرعي، و علاج با داغ كردن بيمار، آن چيزي است كه شرع مطهر به آن اجازه داده است، ولي توكل بر خدا بهتر است.
 فهرست
 
صفاتي كه در مسلمان بايد جمع شود تا باعث ورود به بهشت شود. هان اي برادر مسلمان! گوشت را باز كن تا خوب بشنوي: عباده بن صامت (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند: ((اضمنوا لى ستاً من أنفسكم، أضمن لكم الجنة، اصدقوا إذا حدثتم، وأوفوا إذا وعدتم، وأدوا إذا ائتمنتم، واحفظوا فروجكم، وغضوا أبصاركم، وكفوا أيديكم)).
[احمد و ابن حبان و حاكم وصححه الألباني].
ضامن و كفيل شش چيزِ خود براي من باشيد، بهشت را برايتان ضمانت مى كنم: اگر سخن گفتيد راستگو باشيد، اگر وعده داديد به آن وفا كنيد، اگر امانتي به شما سپرده شود آن امانت را برگردانيد، شرمگاه خود را حفظ نماييد، چشمانتان را از حرام بپوشانيد، و دست به سوي مردم دراز نكنيد.
 فهرست
 
أبوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت(ص) فرمودند: ((من أصبح منكم اليوم صائماً؟ قال أبوبكر أنا، قال: فمن تبع منكم اليوم جنازة؟ قال أبوبكر أنا، قال: فمن أطعم منكم اليوم مسكيناً؟ قال أبوبكر أنا، قال: فمن عاد منكم اليوم مريضاً؟ قال أبوبكر أنا، فقال رسول الله (ص): ما اجتمعن فى امرئ إلاَّ دخل الجنة)). [مسلم].
چه كسي از شما امروز روزه گرفته است؟ ابوبكر صديق گفت: من! فرمود: چه كسي از شما امروز به تشييع جنازه اي رفته است؟ ابوبكر صديق گفت: من! فرمود: چه كسي از شما امروز فقيري را غذا داده است؟ ابوبكر صديق گفت: من! حضرت (ص) فرمود: اين خصلت و صفتها در هيچ كس جمع نمى شود، مگر اين كه وارد بهشت مى شود.
 فهرست
 
در پايان تو را اي برادر مسلمان، به توبه و انابت به درگاه خدا سفارش مى كنم؛ چه، توبه كننده مانند كسي است كه هيچ گناهي ندارد، و توبه كننده صادق در توبه، وارد بهشت مى شود. خداوند مى فرمايد: )يا أيها الذين آمنوا توبوا إلي الله توبة نصوحاً عسي ربكم أن يكفر عنكم سيئاتكم ويدخلكم جنات تجرى من تحتها الأنهار(. [تحريم 8].
[اي مؤمنان! به درگاه خدا توبه كنيد، توبه نصوح با خلوص و دوام. باشد كه خدا گناهان شما را محو و مستور گرداند و شما را به باغ هاي بهشتي كه زير درختانش نهرها جاريست، داخل كند].
 
 فهرست
 
پايان
اينك اي برادر مؤمن! در حالي كه ميان دو پهلوي خود قلبي مؤمن و جاني مشتاق به رضوان الله و بهشت داري، سعادت و خوشبختي تو اين است كه در بهشت نعيم با كساني كه خداوند به آنها لطف و عنايت فرمود؛ با پيامبران و صديقان و شهيـدان و نيكوكاران محشور شوي.
بهشت آماده و نزديك است و خـداوند مشفق و مهربان تو را به سوي آن دعوت مى كند، و حبيب ما رسول الله (ص) بر در آن ايستاده و تو را ندا مى دهد: بيا و بشتاب و از اهل بهشت باش! بهشت بشارت دنيا و مرگ و قبر و برانگيختن و محشر است، خداوند تو را به سوي ميوه هاي آن شتابان فرا مى خواند، و به مسابقه در بوستان ها و نعمت هاي بهشت دعوت مى نمايد، و خداوند هرگز خلاف وعده نمى كند.
خداوند بهشت را به بهترين و زيباترين وصف آراسته است، و آن را چنان زينت داده كه در انديشه نمى گنجد، تا با خوشحالي و سعادت ابدي در آن زندگي كني.
بيا و به بهشت داخل شو؛ زيرا بهشت محبت خدا و خوشحالي او براي توست، و داخل شدن به آن فقط با انجام بعضي از اعمال اندك و آساني كه خدا و رسول خدا (ص) تو را به آن دعوت كرده اند، ممكن است. رحمت و مغفرت خداوند بعد از اين وسيع تر است.
بيا و عجله كن! خداوند مى فرمايد: )وسارعوا إلي مغفرة من ربكم وجنة عرضها السموات والأرض أعدت للمتقين( .[آل عمران133].
[به سوي مغفرت پروردگارتان، به سوي بهشتي كه پهـناي آن همه آسمان ها و زمين را فرا گرفته و مهيا براي پرهيزكاران است،]بشتابيد.
اي برادر مؤمن! متقيان و پرهيزكاران، مردان خدا هستند و اهل بشارت در دنيا و آخرت. كساني كه اعمال و كردارشان پذيرفته و مقبول درگاه خداوند است، و آن ها در بهشت نزديك ترين منزل را نزد خدا دارند.
متقيان همه اين ها را درك كردند، آن ها خداوند را به يگانگي خواندند، و براي او هيچ شريكي قايل نشدند، و گفتار هيچ كس را بر گفتار خدا و رسول خدا (ص) مقدم نداشتند. آن ها اعمال و كردار خود را از قرآن كريم وسنت صحيح پيامبر (ص) مى گيرند، و از گفته شناس و ناشناس، ولي، شيخ يا هركس و هر چيز ديگر كه باشد، دورى مى جويند، و حق را از دو وحي قرآن و حديث مى گيرند، نه از غيرآن ها. آنان اهل كرامت هستند، زيرا در اعمال خود مخلصَند، از مردم سپاس و تشكر نمى خواهند، و قصد آن ها تنها رضا و خشنودي خداوند در روز آخرت است.
متقيان اهل بهشتند؛ زيرا درون خود قلبي سالم، و در شكم خود غذاي حلال و غير پليد حمل مى كنند، و زبانشان هميشه به دعا مشغول است، و خداوند كردارشان را قبول فرمايد. آنها به بهشت و خشنودي خدا و حسنات و كرامت و فضل و وعده هاي خدا رستگارند. آنها گروه گروه به سوي بهشت خداوندي رفته و فرشتگان در بدرقه شان سلام كنان و خوش آمدگويان ايستاده اند، و آنها با رويي خندان و دلي شاد به ملاقات خدا مى روند.
اي برادر مؤمن! اين بهشت است و اين اعمال و كردار اهل بهشت؛ پس عمل كن، و بشارت ده، و نا اميد مباش؛ زيرا رحمت خدا نيكوكاران را نزديك است


رفتن به مسجد براي اداي نماز

با رفتن به مسجد براي اداي نماز صبح و نمازهاي ديگر، خداوند در بهشت براي تو مهماني و سور برپا مى كند. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((من غدا إلي المسجد أو راح، أعد الله له فى الجنة نزلاً كلما غدا أو راح)). [متفق عليه].

كسي كه هر صبح و شام براي نماز جماعت به مسجد رود، خداوند براي او در بهشت مهماني فراهم مى كند.

رواج دادن سلام و خوراك دادن ووو

از محاسن و خوبي هاي دين اسلام، اشاعه و رواج دادن سلام در ميان هم، اطعام كردن و غذا دادن، به جاي آوردن صله اَرحام(اتحاد و پيوستگي خويشاوندان و رفت وآمد و مْراوده با آن ها، و نيز نيكي و احسان درباره بستگان و نزديكان ـ ويراستار) و همچنين وصف مسلماناني است كه در دل شب نماز برپاي مى دارند. باري تعالي درباره آن ها چنين مى فرمايد: )كانوا قليلاً من الليل ما يهجعون وبالأسحار هم يستغفرون(.    [17 الذاريات].

[و از شب اندكي را در خواب به سر مى بردند و سحرگاهان از درگاه خـدا طلب آمرزش و مغفرت مى كردند].

هر كس همه اين ها را انجام دهد وارد بهشت مى شود؛ چنان كه عبدالله بن سلام (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمودند: ((أيها الناس: أفشوا السلام، وأطعموا الطعام، وصلوا الأرحام، وصلّوا بالليل والناس نيام، تدخلون الجنة بسلام)).

[ترمذى وابن ماجه واحمد وصححه الألباني].

اي مردم! سلام كردن را در بين خودتان رواج دهيد، و به فقيران غذا دهيد، و صله رحم كنيد، و در دل شب هنگامي كه مردم در خواب هستند نماز بخوانيد، تا اين كه بدون حساب وارد بهشت شويد.

نماز سنت وضو

نمازهاي سنت و نافله، نواقص نمازهاي فرض را جبران مى كند خداوند براي كساني كه نوافل را ادا مى كنند، خانه اي در بهشت مى سازد. پس نمازهاي سنت و نافله را هميشه به جا آور، و آن ها را فراموش نكن؛ خداوند تو را محفوظ نگه مى دارد. اُم حبيبه رضي الله عنها روايت مى كند كه از رسول اكرم (ص) شنيدم كه مى فرمايد: ((ما من عبد مسلم يصلى لله كل يوم ثنتى عشرة ركعـة تطوعا غير فريضة إلاَّ بني الله له بيتا في الجنة، أو إلاَّ بنى له بيت فى الجنة)). [مسلم]. بنده مسلماني كه در هر شبانه روز دوازده ركعت نماز نافله غير از نمازهاي فرض بخواند خداوند براي او خانه اي در بهشت مى سازد.

نمازهاي نافله: چهار ركعت پيش از نماز ظهر، و دو ركعت پس از آن، دو ركعت پس از نماز مغرب، دو ركعت پس از نماز عشا، و دو ركعت پيش از نماز صبح.

نمازهاي سنت و نافله

رسـول اكرم (ص) نمازهاي صبح و عصر را به فضيلت ويژه اي اختصاص داده است و آن را البردين (دو طرف روز يعني: اول و آخر آن) ناميده است. أبو موسي اشعري (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند: ((من صلي البردين دخل الجنة)). [متفق عليه].

هر كس كه دو نماز صبح و عصر را با جماعت بخواند، وارد بهشت مى شود.

فضيلت نماز صبح و نماز عصر

نماز پايه و ستون دين است و خداونـد در هر شبانه روز، پنج نماز بر ما فرض نموده است و محبوبترين عبادت ها نزد خدا فرايض مى باشد و كسي كه فرض هاي خدا را چنان كه امر فرموده انجام دهد، وارد بهشت مى شود؛ چنان كه عباده بن صامت (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((خمس صلوات كتبهن الله علي العباد فمن جاء بهن لم يضيع منهن شيئا استخفافا بحقهن كان له عند الله عهد أن يدخله الجنة، ومن لم يأت بهن فليس له عند الله عهد، إن شاء عذبه، وإن شاء أدخله الجنة)). [مالك واحمد وابوداود ونسايي وابن ماجه وصححه الألباني].

خداوند پنج نماز بر بندگان خود نوشته، هركس اين نمازها را ادا نمايد و چيزي از حق آن سبك نشمارد تا ضايع نشود، خداوند پيمان بسته است كه او را وارد بهشت كند، و كسي كه اين نمازها را به جاي نياورد خداوند با او عهد و پيماني ندارد، اگر بخواهد عذابش مى دهد، و اگر بخواهد او را وارد بهشت مى كند.

نمازهاي مكتوبه و فرض

رسول اكرم (ص) دعايي را براي طلب مغفرت به سيد الاستغفار وصف نموده و آن را عاملي از عوامل ورود به بهشت دانسته است. اي برادر مسلمان! آن را حفظ كن و ورد صبح و شام خود بگردان. شداد بن اوس (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: سيد الاستغفار عبارت است از اين كه بگويد: ((اللهم أنت ربى لا إله إلاَّ أنت، خلقتنى وأنا عبدك وأنا علي عهدك ووعدك ما استطعت، أعوذ بك من شر ما صنعت، أبوء لك بنعمتك علىّ وأبوء بذنبى فاغفر لى، فإنَّه لا يغفر الذنوب إلاَّ أنت)). [بخارى].

هر كس در هنگام روز، اين دعا را به طور يقين بگويد و پيش از آغاز شب بميرد، از اهل بهشت است، و كسي كه آن را شب از روي يقين بگويد و پيش از صبح بميرد، از اهل بهشت است.

سيد الاستغفار

اگر بهشت را طلب كني، بهشت به دعاي تو آمين مى گويد. أنس (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((من سأل الله الجنة ثلاث مرات قالت الجنة اللهم أدخله الجنة، ومن استجار من النار ثلاث مرات قالت النار اللهم أجره من النار)). [ترمذى ونسايي وابن ماجه وصححه الألباني].

هركس سه بار از خدا بهشت را درخواست كند، بهشت مى گويد: بارخدايا! او را به بهشت وارد كن و كسي كه از آتش دوزخ سه بار به خدا پناه برد، آتش دوزخ مى گويد: خدايا! او را از آتش دوزخ پناه ده.

درخواست كردن از بهشت به دخول آن

ازگنجينه هاي بهشت، گفتن (لا حول ولا قوه إلاَّ بالله) است. أبو موسي (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند: ((ألا أدلك علي كنـز من كنوز الجنة؟ فقلت بلي يا رسول الله قال: قل: لا حول ولا قوة إلاَّ بالله)). [متفق عليه].

آيا تو را از گنجي از گنج هاي بهشت با خبر سازم؟ گفتم: بلي اي رسول خدا! فرمود: بگو: (لا حول ولا قوه إلاَّ بالله).

گنجي از گنجهاي بهشت

 از ديگر اسباب ورود به بهشت، گفتن شهادتين پس از وضو مى باشد چنان كه عقبه بن عامر (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند: ((ما من مسلم يتوضأ فيحسن وضوءه ثم يقوم فيصلى ركعتين مقبل عليهما بقلبه ووجهه إلا وجبت له الجنة، قال فقلت ما أجود هذه فإذا قائل بين يدي يقول التى قبلها أجود، فنظرت فإذا عمر قال إنى قد رأيتك جئت آنفا، قال ما منكم من أحد يتوضأ فيبلغ أو فيسبغ الوضوء ثم يقول أشهـد أن لا إله إلا الله وأن محمداً عبد الله ورسوله إلا فتحت له أبواب الجنة الثمانية يدخل من أيها شاء)). [مسلم].

هر كدام از شما وضو گرفته آن را نيك كامل كند، سپس بگويد: (أشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له، وأنَّ محمداً عبده ورسوله) دروازه هاي هشت گانه بهشت به روي او باز مى شود و از هر دري كه بخواهد، وارد مى شود.

دعاي پس از وضو

دعاي پس از وضو

 

از اسباب ورود به بهشت، ذكر خدا پس از هر نماز است: ابوهريره (رض) روايت مى كند: ((أنَّ فقراء المهاجرين أتوا رسـول الله (ص) فقالوا ذهب أهل الدثور بالدرجات العلي والنعيم المقيم فقال وما ذاك قالوا: يصلون كما نصلى ويصومـون كما نصوم ويتصدقون ولا نتصدق ويعتقون ولا نعتق فقال رسول الله (ص) أفلا أعلمكم شيئا تدركون به من سبقكم وتسبقون به من بعدكم ولا يكون أحد أفضل منكم إلاَّ من صنع مثل ما صنعتم؟ قالوا بلي يا رسول الله، قال: تسبحون وتكبرون وتحمدون دبر كل صلاة ثلاثا وثلاثين مرة)). [متفق عليه].

فُقراي مهاجرين نزد پيامبر(ص) آمدند و گفتند: ثروتمندان با درجات عالي و نعمت هاي هميشگي رفتند، آن حضرت (ص) فرمودند: چگونه ؟ گفتند: نماز مى خوانند همچنان كه ما نماز مى خوانيم، و روزه مى گيرند همچنان كه ما روز مى گيريم، و صدقه مى دهند، ولي ما صدقه نمى دهيم، و برده آزاد مى كنند، و ما چنين نمى كنيم، آن حضرت (ص) فرمود: آيا شما را از چيزي با خبر كنم كه به آنان ـ كه از شما سبقت گرفته اند ـ برسيد؟ و از كساني كه پس از شما مى آيند، پيشى بگيريد، و هيچ كس از شما بهتر نباشد، مگر كسي كه مانند شما عمل نمايد ؟ گفتند: بلي اي رسول خدا! آن حضرت (ص) فرمود: در پايان هر نماز 33 بار سبحان الله، و33 بار الله اكبر، و33 بار الحمد لله، بگوييد.



ذكر خداي تعالي

ذكر خداوند: در فضيلت تسبيح(سبحان الله گفتن) و تحميد(الحمدالله گفتن) و تهليل(لا اله الا الله گفتن) و تكبير(الله اكبر گفتن). ابن مسعود (رض) روايت مى كند كه رسول اكرم (ص) فرمودند: ((لقيت إبراهيم ليلة أسرى بي فقال يا محمد أقرئ أمتك منى السلام وأخبرهم أن الجنة طيبة التربة عذبة الماء وأنها قيعان وأنَّ غراسها سبحان الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أكبر)).   [ترمذى وحسنه الألباني].

در شب معراج ابراهيم u را ديدم كه فرمودند: سلام من را به امت خود برسان و بگو كه بهشت، خاكي پاك و تميز دارد، و آبش شيرين است، و زمينش سفيد و هموار است، وكشتزارش گفتن سبحان الله، والحمد لله، ولا إله إلاَّ الله، و الله اكبر مى باشد.

آموزش علم و دانش براي خدا

 

كسي كه علم و دانشي بياموزد و آن را صرفاً براي خدا بخواهد، خداوند راه بهشت را بر وي آسان مى گرداند. ابوهريره (رض) روايت مى كند كه رسول اكرم (ص) فرمودند: ((ومن سلك طريقا يلتمس فيه علماً سهل الله له به طريقا إلي الجنة)). [مسلم].

كسي كه راهي بپيمايد تا علم و دانشي بياموزد، خداوند راه بهشت را بر وي آسان مى گرداند.

دوست داشتن سوره قل هو الله أحد

از اَنس بن مالك (رض) روايت است: ((كان رجل من الأنصار يؤمهم فى مسجد قباء وكان يقرأ )قل هو الله أحد( فى كل ركعة فسأله رسول الله (ص): ما يحملك أن تقرأ هذه السورة فى كل ركعة؟ فقال: يا رسول الله إنّى أحبها، فقال: إنَّ حبها أدخلك الجنة)).

[بخارى معلقاً وترمذى وقال الألباني حسن صحيح].

مردي از انصار، مردم را در مسجد قُبا امامت مى كرد و در هر ركعت سوره )قل هو الله أحد( را مى خواند رسول اكرم (ص) از او پرسيد: چه چيز تو را وادار مى كند تا اين سوره را در هر ركعت بخواني؟ آن مرد در پاسخ گفت: اي رسول خدا! من اين سوره را دوست دارم. آن حضرت (ص) فرمود: دوست داشتن اين سوره تو را به بهشت وارد مى كند.

فضيلت سوره تبارك

انَس (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((سورة من القرآن ما هي إلاَّ ثلاثون آية خاصمت عن صاحبها حتي أدخلته الجنة وهى سورة تبارك)).

[طبراني واحاديث المختارة وحسنه الألباني].

سوره اي در قرآن وجود دارد كه فقط داراي سي آيه است و آن سوره، از كسي كه او را بخواند دفاع مى كند تا اين كه او را وارد بهشت مى نمايد و آن، سوره تبارك مى باشد.

خواندن آيه الكرسي پس از هر نماز

از سخنان رسـول الله (ص) است كه بعضي از سوره ها و آيه ها سبب وارد شدن به بهشت مى شود؛ چنان كه أبو أمامه (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((من قرأ آية الكرسي دبر كل صلاة مكتوبة لم يمنعه من دخول الجنة إلاَّ أن يموت)). [نسايي وطبراني وابن حبان وصححه الألباني].

هركس پس از هر نماز فرض، آية الكرسي را بخواند، هيچ چيز مانع وارد شدن او به بهشت نمى شود، مگر اين كه دنيا را وداع گويد.

أهل قرآن أهل خاص خدايند

أهل قرآن أهل خاص خدايند

اهل قرآن اهل خدا و افراد خاص او هستند، قرآن سبب ورود آن ها به بهشت مى شود. عبدالله بن عمرو رضي الله عنهما از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((يقال لصاحب القرآن اقرأ وارتق ورتل كما كنت ترتل فى الدنيا فإن منزلتك عند آخر آية تقرأ بها)). [ترمذي و ابوداود وابن ماجه وصححه اٍلألباني].

به صاحب قرآن گفته مى شود: بخوان و پيش برو و با ترتيل تلاوت كن (قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش بخوان) همان گونه كه در دنيا مى خواندي؛ زيرا منـزل و جايگاه تو آخرين آيه اي است كه آن را تلاوت مى كنى.

نامهاي نود نه گانه خدا

حفظ كردن نام هاي نيك خداوند و علم و شناخت نسبت به آن ها يكي از اسباب ورود به بهشت است. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((إنَّ لله تسعة وتسعين اسماً، مائة إلا واحداً، من أحصاها دخل الجنة)).

[متفق عليه].

خدا نود و نه (99) اسم دارد كسي كه آن اسم ها را بشناسد و به مقتضـــاي آن ها [و آن چنان كه سزاوار است] عمل كند، وارد بهشت مى شود.

استقامت و پايداري بر دين خدا و اطاعت از او

خداوند مى فرمايد: )إنَّ الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون أولئك أصحاب الجنة خالدين فيها جزاءً بما كانوا يعملون(. [احقاف 13].

[آنان كه گفتند آفريننده ما خداست و بر اين سخن، پايدار و ثابت ماندند، بر آن ها هيچ ترس و بيم و حْزن و اندوهي در دنيا و آخرت نخواهد بود].

استقامت؛ يعنى پايدار ماندن بر طاعت خدا و طاعت رسول خدا (ص)، و كسي كه استقامت كند وارد بهشت مى شود. ابوهريره (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: ((كل أمتى يدخلون الجنة إلاَّ من أبي قالوا يا رسول الله ومن يأبي قال: من أطاعنى دخل الجنة ومن عصاني فقد أبي)). [بخارى].

همه امت من وارد بهشت خواهند شد، مگر كسي كه خود از وارد شدن به آن امتناع ورزد. سؤال كردند: اي رسول خدا! چه كسي است كه از ورود به بهشت امتناع مى ورزد؟ فرمود: كسي كه از من اطاعت كند به بهشت وارد خواهد شد، وكسي كه از من نافرماني كند او همان است كه خودش از ورود به بهشت امتناع ورزيده است.



دروازه هاي بهشت

دروازه هاي بهشت

 

اولين سبب وارد شدن به بهشت، شهادت و گواهي حق است كه وزن و مقدار آن گواهي، به اندازه وزن آسمان و زمين است، اين گواهي كه هيچ معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا، و هيچ شريكي ندارد و محمد (ص) بنده و رسول خداست.

هركس كه اين گواهي را بدهد و به اركان آن عمل نمايد و خدا را به يگانگي پرستش كند، وارد بهشت مى شود. عباده بن صامت (رض) از رسول اكرم (ص) روايت مى كند كه آن حضرت (ص) فرمود: ((من قال أشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له وأن محمداً عبده ورسوله وأن عيسي عبدالله ورسوله وكلمته ألقاها إلي مريم وروح منه وأن الجنة حق والنار حق، أدخله الله علي ما كان من العمل)). [متفق عليه].

كسي كه گواهي دهد: هيچ معبود حقي به جز خداي يگانه نيست، و هيچ همتايي ندارد، و گواهي دهد كه محمد (ص) بنده و پيامبر خداست، و همچنين گواهي دهد كه حضرت عيسي بنده و پيامبر و كلمه خداوند و روحي از طرف خداوند است و بهشت و جهنم حق اند، هر عملي داشته باشد خداوند او را وارد بهشت مى كند.

فرهنگ اسلامی



آیا چت کردن حرام است و چه حکمی دارد؟

آیا چت کردن حرام است و چه حکمی دارد؟

الحمدلله،

الله تعالی در آیه ۵ سوره المائدة فرمودند :
أَلْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ ﴿٥﴾
ترجمه : امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و (همچنین) طعام اهل کتاب، براى شما حلال است؛ و طعام شما براى آنها حلال؛ و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب آسمانى داده شده، حلالند؛ هنگامى که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانى (و نامشروع) گیرید. و کسى که آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، انکار کند اعمال او تباه مى گردد؛ و در سراى دیگر، از زیانکاران خواهد بود. ﴿٥﴾

«و به شرط این که از طریق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشکار، و نه به صورت انتخاب دوست پنهانى» (مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان)


در دنیاى امروز که بسیارى از رسوم جاهلى در اشکال مختلف زنده شده است نیز این تفکر به وجود آمده که:

انتخاب دوست زن یا مرد براى افراد مجرد بى مانع است نه تنها به شکل پنهانى، آن گونه که در زمان جاهلیت قبل از اسلام وجود داشت، بلکه به شکل آشکار نیز هم!
در حقیقت دنیاى امروز در آلودگى و بى بند و بارى جنسى از زمان جاهلیت پا را فراتر نهاده؛ زیرا اگر در آن زمان تنها انتخاب دوست پنهانى را مجاز مى دانستند، اینها آشکارش را نیز بى مانع مى دانند و حتى با نهایت وقاحت به آن افتخار مى کنند.
این رسم ننگین که یک فحشاى آشکار و رسوا محسوب مى شود از سوغات هاى شومى است که از غرب به شرق انتقال یافته و سرچشمه بسیارى از بدبختى ها و جنایات شده است.

استفاده از اینترنت و چت حرام نیست به شرطیکه از آن استفاده غیرشرعی نشود مثلا آنرا به اسبابی برای گناه تبدیل ننمود، وگرنه نه تنها اینترنت و چت، بلکه هر امر مباح دیگری که سبب فتنه و فساد شود از حالت مباحیت به حرام تبدیل می شود.

بنابراین چت و اینترنت بطور مطلق حرام نیست و بلکه گاهی اوقات مباح و گاهی حرام می شود. مثلا اگر کسی از آن برای کارهای خود نیاز داشته باشد، در اینصورت مباح است ولی اگر آنرا سببی برای نزدیک شدن به گناه نماید حرام خواهد بود.
از جناب شیخ ابن جبرین رحمه الله سوال می شود: حکم مبادله پیام بین پسران و دختران جوان چیست؟ با توجه به اینکه این ارتباط خالی از فسق و عشق است.
ایشان پاسخ دادند:
بر هیچ مردی جایز نیست که به زنی بیگانه پیام بفرستد، و با وجود اینکه پیام دهنده فکر می کند که در آنجا فتنه ای نیست، اما شیطان دست از سر او برنمی دارد تا اینکه مرد را بوسیله زن و زن را بوسیله مرد می فریبد و دچار وسوسه مینماید. و پیامبر صلی الله علیه وسلم امر فرموده اند که از گوش دادن به شخص زبان باز دوری نمایید.

فرهنگ اسلامی


Rights In Islam Written By  Maulana Ashraf Ali Thanvi

Rights In Islam
Written By 
Maulana Ashraf Ali Thanvi
http : /www.nazmay.com
----------------------------------------
www.nasirhashemi.blogfa.com
Like ..........  .....  share  ........... Comment
www.facebook.com/islamic.culture786
www.facebook.com/nasirzaland.sadathashemi
www.facebook.com/zohaibhashemi
Email : nasir_sadat@ymail.com
----------------------------------------

1.Table Of Contents
2.The Rights Of Husband
3.The Rights of Parents 
4.The wet-nurse 
5.The Rights of Muslims 
6.Rights of the Neighbour 
7.Rights of the Travelling Companion 
8.Rights of the Weak and Old 
9.Rights of Human beings 
10.Rights of Animals 
11.The Virtues and Rights of Marriage 
12.Glossary 

----------------------------------------------
 
Rights Of Husband
Allah  Ta‘âlâ  has  given  great  rights  to  the  husband
and has attached a  lot of virtue  to him. Pleasing  the
husband  and  keeping  him  happy  is  a  great  act  of
‘ibâdah  and  displeasing  him  or  keeping  him
unhappy is a major sin.
 
1. Rasûlullâh sallallâhu ‘alayhi wa sallam said :  "The
woman  who  offers  her  five  times  salât,  fasts  in  the
month of Ramadân, protects her honour and respect, and  obeys  her  husband  has  the  choice  of  entering
jannah  from  whichever  door  she  wishes  to  enter
from."  This  means  that  from  the  eight  doors  of
jannah  she  can  enter  through  whichever  door  she
wishes without even having to knock on that door.


2. Rasûlullâh sallallâhu ‘alayhi wa sallam said :  "The
woman  who  passes  away  in  such  a  state  that  her
husband is pleased with her will enter  jannah."

3.  Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  said  : 
"Were  I  to command  anyone  to prostrate  to anyone
other  than  Allah,  I  would  have  commanded  the
woman  to prostrate  to her husband.  If  the husband
orders  his  wife  to  carry  the  boulders  of  one
mountain to the next mountain, and the boulders of
the next mountain to a third mountain, she will have
to do this.
"
4.  Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  said  : 
"When  the  husband  calls  his  wife,  she  should  go
immediately to him even  if she  is busy at her stove."
In other words, no matter how  important a task  she
may be busy with, she should leave it and go to him.
5.  Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  said  : 
"When  a  man  calls  his  wife  to  engage  in  sexual
intercourse  with  him  and  she  does  not  go  and because  of  this  he  sleeps  away  angrily,  the  angels
continue cursing this woman till the morning."

6.  Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  said  : 
"When  a woman  troubles or displeases her husband
in  this  world,  the  hûr  of  jannah  that  has  been  set
aside  for  him  says  :    "May Allah  curse  you! Do not
trouble him. He is your guest for a few days. Soon he
will leave you and come to me."
 
7.  Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  said  : 
"There  are  three  types  of  people  whose  salât  is  not
accepted, nor is any other good act of theirs accepted.
One  is  a  slave who  runs  away  from his master. The
second is a woman whose husband is displeased with
her.  The  third  is  a  person  who  is  in  a  state  of
intoxication."
 
8.  A  person  asked  :    "Who  is  the  best  woman?"
Rasûlullâh sallallâhu ‘alayhi wa sallam replied :  "The
best woman is one who pleases her husband when he
looks  at her, when he  asks her  to do  something  she
obeys  him,  and  she  does  not  do  anything  that may
displease him with regard to his wealth and honour." 
One  of  the  rights  of  the  husband  is  that  the  wife
should  not  keep  any  optional  fasts  nor  offer  any
optional salât in his presence without his permission. Among  the  rights of  the husband  is  that  she  should
not  remain  in  an  untidy,  dishevelled  state.  Instead,
she should always remain clean and beautiful for her
husband.  In  fact,  if  she  remains  untidy  and
dishevelled  despite  her  husband  ordering  her  to
remain clean, he has the right of beating her (lightly)
in order that she may obey him. Another right of the
husband  is  that  she  should  not  leave  the  house
without his permission  irrespective of whether  it be
the house of a friend, relative or anyone else.
The Rights of Parents

1. You should not cause them any harm even if they
commit any excesses.

2.  Respect  and  honour  them  in  your  speech  and
dealings with them.

3. Obey them in permissible acts.
 
4.  If  they  are  in need of money,  assist  them  even  if
they are kâfirs.
5. The following rights are due to parents after their
death : 
(a) Continue making du‘âs of  forgiveness and mercy
for  them. Continue  sending  rewards  to  them  in  the form of optional acts of worship and charity on their
behalf.
(b) Meet  their  friends and relatives  in a friendly way
and also assist them wherever possible.
(c) If you have the  finances, fulfil their unpaid debts
and the permissible bequests that they have made. 
(d) When  they  pass  away,  abstain  from  crying  and
wailing aloud or else their souls will be troubled. 
6.  According  to  the  Sharî‘ah,  the  rights  of  the
paternal  and  maternal  grandparents  are  similar  to
those of  the parents and  they  should be  regarded  as
such.
7. Similarly,  the rights of  the maternal and paternal
uncles and aunts are similar  to  those of  the parents.
This  has  been  deduced  from  certain  ‘Ahâdîth.
(Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi wa  sallam  said  :    "The
maternal  aunt  has  the  status  of  one’s  mother."  -
Tirmidhî)
The wet-nurse
Meet her with respect. If she is in need of money and
you are able to help her, then help her.
The Step-mother Since she  is an associate of your  father, and we have
been  commanded  to  be  kind  and  friendly  to  our
parents'  associates,  the  step-mother,  therefore,  also
has certain rights over you as mentioned previously. 
The elder brother
In  the  light  of  the  Hadith,  the  elder  brother  is
similar to one's father. From this we can deduce that
the  younger  brother  is  similar  to  one's  children.
Based on  this,  they will have  rights  similar  to  those
of  parents  and  children.  The  elder  sister  and  the
younger  sister  should  also  be  treated  in  the  same
manner.
Relatives
If any of your blood relatives is in need and is unable
to earn, help him out with his expenses according to
your  financial  position.  Go  and  meet  them
occasionally. Do not  cut-off  relations with  them.  In
fact,  even  if  they  cause you harm,  it will be best  for
you to exercise patience.
The In-laws
In the Quran, Allah Ta'âlâ has mentioned the in-laws
together with one's  lineage. We  learn  from  this  that
the  father-in-law,  mother-in-law,  wife's  brother, sister's  husband,  son-in-law,  daughter-in-law,  the
previous  children of  the wife,  the previous  children
of  the  husband  -  all  of  these  have  certain  rights.
Therefore, you have to be more considerate to them
as opposed to others.
 
 
The Rights of Muslims
1. Overlook the faults of a Muslim. 
2. When he cries, have mercy on him.
3. Conceal his shortcomings.
4. Accept his excuses.
5. Remove his difficulties.
6. Always be good to him.
7. Gaining his love is an accomplishment.
8. Fulfil his promises.
9. When he falls ill, visit him.
10. When he passes away, make du‘â for him.
11. Accept his invitation.
12. Accept his gifts.
13. When he shows kindness to you, show kindness
to him in return.
14. Be grateful for his favours upon you.
15. Help and assist him at the time of need. 16. Safeguard his family and children.
17. Assist him in his work.
18. Listen to his advice.
19. Accept his intercession.
20. Do not make him feel despondent over his
ambitions.
21. When he sneezes and says "Alhamdulillâh", say
"Yarhamukallah" in reply.
22. If you find a lost item of his, return it to him. 
23. Reply to his greeting.
24. When you converse with him, speak with
humility and in a good manner.
25. Be kind and friendly to him.
26. When he takes an oath with regard to you,
confident that you will fulfil it, then you must fulfil
it. (For example, Zayd takes an oath that ‘Amr never
goes to the bazaar and he is confident that ‘Amr will
fulfil this oath of his, then ‘Amr must ensure that he
does not act contrary to it.)
27. If anyone oppresses him, go to his assistance. If
he oppresses someone, prevent him.
28. Be friendly to him and do not antagonize him.
29. Do not disgrace him.
30. Whatever you like for yourself, like for him as
well.
31. When you meet him, make salâm to him. If a man shakes the hand of a man, and a woman shakes
the hand of a woman, it will be even better.
32. If a quarrel takes place between the two of you,
do not cut-off speaking to him for more than three
days.
33. Do not have evil thoughts of him.
34. Do not be jealous of him nor should you hate
him.
35. Direct him towards good deeds and stop him
from evil deeds.
36. Have mercy on the young and respect the elderly.
37. If there is a conflict between two Muslims, try
and reconcile them.
38. Do not speak ill of him.
39. Do not cause him any loss; neither in his wealth
nor in his honour.
40. If he is sitting, do not make him get up and take
his place.
Rights of the Neighbour
1. Deal with him in a nice and friendly manner.
2. Protect the honour of his wife and children.
3. Occasionally  you  should  send  gifts  to  his  house.
Especially  if  he  is  poor.  In  such  a  case  you  should
definitely send some food to him.  4. Do not cause him any harm. Do not quarrel with
him over trivial matters.
Rights of the Travelling Companion
1. Just as a person has a neighbour at home, he also
has a neighbour when travelling. That is, a travelling
companion with whom you embark on a  journey or
coincidentally  joins  you  during  the  course  of  the
journey.  The  rights  of  such  a  person  are  similar  to
those of a neighbour.
2. His  rights  can  be  summed  up  as  follows  :    give
preference  to  his  comfort  over  your  own  comfort.
Some people display  a  lot  of  selfishness with  regard
to  other  travellers when  travelling  by  train  or  other
modes  of  public  transportation.  This  is  a  very  evil
habit.
Rights of the Weak and Old
Those  people  who  are  in  need,  such  as  orphans,
widows,  the  weak,  the  poor,  the  sick,  the  cripple,
travellers,  beggars,  etc.  have  additional  rights.  They
are : 
1. You should help them financially.
2. You should undertake their tasks with your own
hands and legs. 3. You should console and comfort them. 
4. You should not refuse to fulfil their needs and
wants.
Rights of Human beings
1. Do not cause financial or physical harm to
innocent people.
2. Do not argue with anyone without any valid Shar'î
reason.
3. If you find someone in problem, in poverty, or
sick, help him, feed him, treat his sickness.
4. When meting out punishment, do not transgress
the limits in the different methods of punishment
that have been laid down in the Sharî‘ah.
 
Rights of Animals
1. Do  not  encage  an  animal which  you will  not  be
taking  any  benefit  from.  Removing  nestlings  from
their  nests,  causing  harm  to  their  parents,  etc.  is  a
sign of extreme mercilessness.
2. An animal that is suitable for consumption should
not be killed merely for amusement. 3.  You  should  make  proper  arrangements  with
regard to food, drink, providing rest, and taking care
for the animal that you utilise for your work. Do not
impose  any  work  on  it  that  is  beyond  its  capacity,
nor should you beat it more than necessary.
4. The animal  that  is  to be  slaughtered or killed on
account of it being harmful should be slaughtered or
killed quickly. Do not cause it any agitation. Do not
take its life after having starved it.
Additional points
If there  is any shortcoming  in fulfilling the rights of
a person, fulfil that which can be fulfilled or else, ask
for  forgiveness.  For  example,  you  are  still  owing
someone  some money or you  cheated  someone,  etc.
(In such a case you  should  try and pay the debt, but
if  you  cannot do  so,  then  seek  forgiveness  from  the
person). As for the right which can only be forgiven,
seek  forgiveness  for  it,  e.g. you  spoke  ill of  a person
or  beat  him  (In  such  a  case,  it  is  obvious  that  you
cannot  pay him  anything.  Instead,  you will have  to
seek his forgiveness).
If, due to some reason, you cannot fulfil their rights
nor  can  you  seek  their  forgiveness,  then  you  should
continue making du‘â for these people. It is possible that  on  the  day  of  judgement  Allah  Ta'âlâ  will  try
and influence them to forgive you. However, later if
you  are  in  a  position  to  fulfil  their  rights  or  seek
their forgiveness, then do not hesitate in doing so.
As  for  the  rights  that  are due  to  you  and  there  is  a
hope  of  their  being  fulfilled,  then  be  lenient  when
asking for them. As for those where there is no hope
of  their  being  fulfilled  or,  they  are  such  that  they
cannot  be  fulfilled,  such  as  ghîbah,  then  although
there is the hope of your receiving rewards in return
for  them  on  the  day  of  judgement,  however, more
reward has been mentioned with regard to  forgiving
them  in  this  world.  It  will  be  much  better  if  you
forgive them completely or absolve them completely.
This  is  especially  when  the  person  earnestly  seeks
forgiveness from you.
The Virtues and Rights of Marriage
1.  It  is mentioned  in  a Hadîth  that  this  world  has
been created  to be utilised and  that of all the  things
that are utilised in this world, there is nothing better
than  a pious woman.  In other words,  if  a person  is
fortunate enough to get a pious wife, it will be a great
blessing. It is also a mercy from Allah Ta'âlâ that she
is actually a comfort for the husband and a means for
his  success  in  this  world  and  in  the  hereafter.  A person  enjoys  comfort  from  such  a  woman  for  his
worldly needs and she also assists him in fulfilling his
religious duties.
2.  It  is  mentioned  in  a  Hadîth  that  Rasûlullâh
sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  said  :    "Marriage  is my
way  and  my  sunnah."  "The  one  who  does  not  act
upon my  sunnah  is not of me." That  is,  there  is no
relationship between him and me. This  is actually  a
warning  and  a  threat  to  the  one  who  does  not
practice  on  the  sunnah  and  a  mention  of
Rasûlullâh's  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  anger  on
such  a  person.  It  is  therefore  necessary  to  be
extremely cautious in this regard. Furthermore, how
can  a  Muslim  bear  to  have  Rasûlullâh  sallallâhu
‘alayhi  wa  sallam  displeased  with  him  for  even  a
moment. May Allah Ta'âlâ grant us death before that
day  comes  when  a  Muslim  is  able  to  bear  the
displeasure of Allah and His Rasûl  sallallâhu  ‘alayhi
wa sallam.
It  is  mentioned  in  a  Hadîth  that  Rasûlullâh
sallallâhu  ‘alayhi wa  sallam  said  :    "Marry  so  that  I
can  be  proud  (of  your  numbers)  on  the  day  of
judgement  over  the  other  nations."  In  other words,
Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  likes
his  ’ummah  to  be  in  large numbers  and more  than the  other  nations.  If  this  happens,  his  ’ummah will
be carrying out more good deeds, and in so doing he
will  receive more  rewards  and  gain  closer proximity
to  Allah  Ta'âlâ.  This  is  because  whoever  from
his  ’ummah  does  good  deeds,  does  so  through  his
teachings. Therefore, the more people who act on his
teachings,  the  more  reward  he  will  receive  for
conveying  those  teachings. We  also  learn  from  this
that  whenever  and  however  possible,  we  should
undertake  to  carry  out  those  tasks  and  actions  that
will take us closer to Allah Ta'âlâ, and that we should
not display any laziness in this regard.
It  is  mentioned  in  a  Hadîth  that  on  the  day  of
judgement  the people will be  standing  in  120  lines.
Out  of  these,  40  lines  of  people  will  be  from  the
other  nations while  80  lines  of  people will  be  from
the  ’ummah  of  Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa
sallam. Glory  be  to Allah! How  beloved Rasûlullâh
sallallâhu ‘alayhi wa sallam is to Him.
The  one  who  is  able  to  (fulfil  the  rights  of  a  wife)
should  marry.  As  for  the  one  who  does  not  have
sufficient  wealth  (to  fulfil  the  rights  of  a  wife),  he
should  fast. That  is, he  should  fast  so  that  there will
be  a  decrease  in  his  desires.  Fasting  is  actually  a
means  of  curbing  his  desires.  If  a  person  does  not have a very dire need for women, and instead has an
average  need,  and  he  is  able  to  pay  for  her  basic
necessities,  then  nikâh  is  sunnat-e-mu’akkadah  for
such  a  person.  As  for  the  person  who  has  a  very
urgent  need,  nikâh  will  be  fard  upon  him.  This  is
because  there  is  a  fear  that he will  commit  adultery
and thereby get the sin of committing a harâm act. If
a  person  has  a  very  urgent  need  but  is  financially
incapable of maintaining a wife,  then  such  a person
must  fast  abundantly. Later, when he has  sufficient
funds to maintain a wife, he must get married.
3.  It  is mentioned  in a Hadith  that children are  the
flowers of jannah. This means that the amount of joy
and  happiness  one  will  experience  on  seeing  the
flowers  of  paradise,  that  same  amount  of  joy  and
happiness  is  experienced  when  he  looks  at  his
children. And we know  fully well  that  children  can
only be obtained through marriage.
4.  It  is mentioned  in  a Hadîth  that when  the  status
of  a  person  is  increased  in  jannah,  he  asks  out  of
wonder :  "How did I receive all this?" (That is, "How
did I receive such a high status when I hadn't carried
out so many good deeds to deserve such a status?") It
will be  said  to  this person  that  this high  status  is on
account  of  your  children  asking  for  forgiveness  on your behalf. In other words, your children had asked
for  forgiveness  on  your  behalf.  In  return  for  that,
you have been accorded this status.
5. It is mentioned that the child who is born out of a
miscarriage  (i.e.  it  is  born  before  the  due  date) will
"fight"(wrangle) with  its Creator when its parents are
entered  into  jahannam.  In  other  words,  this  child
will  go  to  extremes  in  interceding  on  behalf  of  its
parents  and  will  ask  Allah  Ta'âlâ  to  remove  its
parents  from  jahannam. Through His bounty, Allah
Ta'ala will  accept  the  intercession  of  this  child  and
He will be soft and  lenient towards  it. It will be said
to  this  child  :    "O  siqt  (which  means,  miscarried
foetus) who  is quarrelling with  its Lord! Enter  your
parents  into  jannah."  So  this  child  will  draw  its
parents  out  of  jahannam  with  its  navel  cord  and
enter both of them into jannah. We learn from this,
that  children  of  this  sort,  who  are  actually  a  by-
product  of  marriage,  will  also  be  of  help  in  the
hereafter.
6.  It  is  mentioned  in  a  Hadith  that  when  the
husband  and  wife  look  at  each  other  (with  love),
Allah Ta'âlâ looks at both of them with mercy. 
7.  It  is mentioned  in a Hadith  that Allah Ta'âlâ has
taken  it upon Himself  (i.e. out  of His mercy, He  as taken  the  responsibility)  of  helping  the  person who
gets  married  in  order  to  attain  purity  from  that
which  Allah  has made  harâm.  In  other  words,  the
person  who marries  in  order  to  save  himself  from
adultery with  the  intention of  obeying Allah Ta'âlâ,
Allah  will  help  and  assist  him  in  his  expenses  and
other affairs.
8.  It  is mentioned  in  a Hadîth  that  two  rak‘ats  of
salât performed by a married person is better than 82
rak‘ats  performed  by  an  unmarried  person.  In
another  Hadith,  70  rak‘ats  have  been  mentioned
instead  of  82  rak‘ats.  It  is  possible  that  this means
that  70  rak‘ats  are  written  in  favour  of  the  person
who fulfils the necessary rights of his wife and family,
and  that 82  rak‘ats  are  in  favour of  the person who
apart  from  fulfilling  their  necessary  rights,  serves
them more with his life, wealth and good habits.
9.  It  is mentioned  in a Hadîth  that  it  is a major  sin
for  a  person  to  be  neglectful  with  regard  to  those
whom  he  is  responsible  for  (and  to  have
shortcomings in fulfilling their needs).
10.  It  is  mentioned  in  a  Hadîth  that  Rasûlullâh
sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  said  :    "I  have  not  left
behind  any  test  and  tribulation  on  men  more
harmful  than  women."  In  other  words,  of  all  the things  that  are  harmful  for  men,  women  are  the
most harmful. This  is  because, out  of his  love  for  a
woman, a man loses all his senses, so much so that he
does  not  even  take  the  commands  and  orders  of
Allah Ta'âlâ  into  consideration. Therefore,  a person
must  not  fall  in  love  with  a  woman  in  such  a  way
that  he  has  to  act  contrary  to  the  Sharî‘ah.  For
example, her demands for her  food and clothing are
more  than  what  the  husband  can  afford.  In  such
circumstances,  never  accept  any  bribes  in  order  to
supplement  your  present  income.  Instead,  give  her
from  the  halâl  earnings  which  Allah  Ta'âlâ  has
blessed you with. You should continue teaching your
womenfolk and  inculcate respect and good manners
in  them.  Do  not  allow  them  to  become  impudent
and disrespectful. The intellect of women is deficient,
it  is therefore  incumbent to take special measures  in
reforming them.
11. It  is mentioned  in a Hadîth  that you  should not
propose  to  a  girl when  your  fellow Muslim  brother
has already proposed  to her until he gets married or
gives  up  this  proposal.  In  other  words,  when  a
person has sent a proposal to a particular family and
there  is  a  likelihood  of  their  replying  in  the
affirmative,  another  person  should  not  send  a
proposal to that same family. However,  if they reject this  first person, or he himself changes his mind, or
they are not too happy with him and are still hesitant
in  giving  a  reply,  it  will  be  permissible  for  another
person to send a proposal for the same girl. 
The  same  rule  applies  to  the  transactions  of  buying
and  selling.  That  is,  if  a  person  is  busy  buying  or
selling  something,  then  as  long  as  they  do  not
separate or abandon the transaction, another person
should  not  enter  into  their  transaction  and  should
not offer a price above or below that which has been
already offered when there is an indication that they
are about to come to an agreement. Understand this
well,  and  know  that  a  kâfir  is  also  included  in  this
rule.
12.  It  is  mentioned  in  a  Hadith  that  a  woman  is
either married because of her Dîn, her wealth or her
beauty. Choose  the  one with Dîn, may  your  hands
become  dusty.  In  other words,  a man may  prefer  a
woman  who  is  religiously  inclined. While  another
may  prefer  one  who  is  wealthy. While  yet  another
may  prefer  one  who  is  beautiful.  However,
Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi wa  sallam  says  that  one
should choose a religiously inclined woman and that
it  is preferable  to marry  such  a woman. However,  if
the  circumstances  are  such  that  a  woman  is  very pious  but  at  the  same  time  she  is  so ugly  that  one's
nature  does  not  find  her  acceptable  and  there  is  a
fear that if he marries such a woman there will be no
mutual  understanding  between  them,  and  that  he
will be neglectful in fulfilling her rights, then in such
a case he should not marry such a woman. "May your
hands  become  dusty"  is  an  Arabic  mode  of
expression  which  is  used  on  different  occasions.  In
this  context,  it  is meant  to  create  a  yearning  and  a
desire for a pious woman.
13.  It  is mentioned  in a Hadîth  that  the best wife  is
one whose mahr is very simple. That is, it is very easy
for  the man  to  fulfil her mahr. These days,  there  is
the  habit  of  specifying  a  very  high  mahr.  People
should abstain from this.
14. It is mentioned in a Hadîth that you should look
for  a  good  place  for  your  sperms  because  a woman
gives  birth  to  children  that  resemble  her  brothers
and  sisters.  In  other  words,  marry  a  woman  who
comes  from  a  pious  and  noble  family  because  the
children  generally  resemble  the  maternal  relations.
Although the father also has some influence over the
child's  resemblance, we  learn  from  this Hadîth  that
the mother's influence is greater. If the wife is from a
disreputable and irreligious family, the children who will be born will be similar to that family. But if this
is not so, then the children who will be born will be
pious and religious.
15.  It  is  mentioned  in  a  Hadîth  that  the  greatest
right  that  a woman  has  to  fulfil  is  to  her  husband,
and  that  the  greatest  right  that he has  to  fulfil  is  to
his mother. In other words, after  the rights of Allah
and His Rasûl sallallâhu ‘alayhi wa sallam the woman
has  a  very  great  right  to  fulfil  to  her  husband,  so
much  so  that  the  husband's  rights  supersede  the
rights of her parents. As for the man, after the rights
of Allah  and His Rasûl  sallallâhu  ‘alayhi wa  sallam,
the greatest right that he has to fulfil is to his mother.
We  learn  from  this  that  the  right  of  the  mother
supersedes that of the father.
16. It is mentioned in a Hadîth that if anyone of you
wishes  to engage  in  sexual  intercourse with his wife,
he should recite the following du‘â : 
The virtue of  this du‘â  is  that  if a child  is conceived
through  this  intercourse,  shaytân will not be able to
harm this child in any way.
17.  There  is  a  lengthy Hadîth  in  which  Rasûlullâh
sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  addressed  ‘Abdur
Rahmân  bin  ‘Auf  radiyallâhu  ‘anhu  asking  him  to have a walîmah even if it is with one sheep. In other
words,  even  if  you  possess  very  little,  you  should
spend.  It  is  preferable  to  have  the  walîmah  after
engaging  in  sexual  intercourse  with  one's  bride.
However,  many  ‘ulamâ  have  permitted  it
immediately after the nikâh as well. It is mustahab to
have a walîmah.
Glossary
Explanation of Islamic Terms
‘Âlim :  One who has attained a considerable amount
of Islamic knowledge. He could also be referred to as
an Islamic scholar.
Barakah :  Literally means "blessings". It refers to the
experiencing  of  abundance  in  things  which  are
apparently  insignificant  or  little,  both  in  value  and
amount.
Bid'ah  :    Literally  means  "innovation".  In  Islam  it
refers  to  introducing new  things  into  religion which
have  no  basis  in  the  Quran  or  Sunnah,  and  in
addition to this, to regard these new things as acts of
‘ibâdah. A bid'ah is a major sin in Islam.
Du‘â ul-maghfirah :  Supplicating to Allah Ta'âlâ and
asking Him for His forgiveness. ’Îlâ’  :   Annulment of  a marriage after  the husband's
sworn  testimony  to  have  refrained  from  sexual
intercourse with his wife for a period of at least four
months.  For  further  details,  refer  to  the  chapter
on ’îlâ’.
Fard  :    Literally  means  "compulsory".  In  Islam  it
refers to those acts and things which are compulsory
on a Muslim. Abandoning or abstaining from a fard
act  is  a major  sin.  Rejecting  a  fard  act  amounts  to
kufr.
Fatwâ :   A formal  legal opinion or verdict  in Islamic
law.
Ghayr mahram  :    Refers  to  all  those  persons  with
whom  marriage  is  permissible.  Based  on  this,  it  is
incumbent  to  observe  purdah  with  all  ghayr
mahrams.
Ghîbah :  Slander or backbiting.
Hayd  :    Monthly  periods  or  menstruation
experienced by a woman.
Hajj :  Literally means "pilgrimage". In Islam it refers
to the annual pilgrimage to Makkah.
Halâl :  That which is lawful or permissible in Islam. Harâm  :    That  which  is  unlawful  or  prohibited  in
Islam.
Hûr  :    Refers  to  the  large-eyed  women  of  jannah,
promised to the believers.
‘Ibâdah  :    Literally  means  "worship".  In  Islam  it
refers  to all those acts of worship which one renders
to Allah Ta'âlâ.
‘Iddah :  A period of waiting during which a woman
may  not  remarry  after  being  widowed  or  divorced.
For further details, refer to the chapter on  ‘iddah.
Ihrâm  :   Two pieces of unstitched  cloth  donned  by
the person performing hajj or ‘umrah.
Jahannam :  Hell.
Jamâ'ah :  A group, party, community.
Jannah :  Paradise.
Kâfir  :    Literally means  "a  disbeliever".  In  Islam  it
refers  to one who  rejects Allah and does not believe
in  Muhammad  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  as  the
final messenger of Allah.
Kaffârah  :    Literally  means  "penance,  atonement,
expiation".  In  Islamic  law  it  refers  to  redemption from  the  omission  of  certain  religious  duties  by  a
material donation or a ritual act. For further details,
refer to the chapter on kaffârah.
Khula'  :    Divorce  at  the  instance  of  the  wife  who
must  pay  a  compensation.  For  further  details,  refer
to the chapter on khula'.
Kuffâr :  Plural of kâfir.
Li'ân  :    Sworn  allegation  of  adultery  committed  by
either husband  or wife. For  further  details,  refer  to
the chapter on li'ân.
Madrasah  :   Literally means  "a  school". Also used  to
refer to a religious school.
Maghrib  :   Literally means  "evening or  sunset". Also
refers  to  the  time  of  sunset  and  the  salât  that  is
offered thereafter.
Mahr :  Dower or bridal money.
Mahram :  Refers to the person with whom marriage
is  not  permissible  and  with  whom  strict  purdah  is
not incumbent.
Mahrul mithl  :   The dower  or bridal money  that  is
equal  to  or  similar  than  that  which  was  given  to  a girl's  paternal  grandmothers.  For  further  details,
refer to the chapter on mahrul mithl. 
Masâ'il :  Plural of mas'ala.
Mas'ala  :    Literally  means  "an  issue,  problem  or
question". In Islamic jurisprudence, it refers to a rule
or regulation.
Mustahab :  Literally means "preferable or desirable".
Refers  to  that  act  which  was  carried  out  by
Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  or  the
Sahâbah  occasionally.  Carrying  out  these  actions
entails  reward  and  leaving  them out does not  entail
punishment.
Nafl :  Optional.
Nadhr :  A vow or solemn pledge.
Nifâs  :    Refers  to  the  flowing  of  blood  after  child-
birth.
Nikâh :  Marriage.
Purdah  :   An Urdu word meaning  "seclusion".  It  is
an  equivalent  of  the Arabic word  "hijâb". Refers  to
the  seclusion  of  women  from  strangers.  There  are
different  stages  of  purdah,  the  highest  of  which  is that  the woman  should  not  come  out  of  her  home
except for a valid Islamic reason.
Qadâ’  :   Literally means  "carrying  out  or  fulfilling".
In  Islamic  jurisprudence  it  refers  to  fulfilling  or
completing  those  duties  that  one may  have missed
out due to some reason or the other. 
Qadiani  :    A  heretical  sect  which  regards  Mirza
Ghulam  Ahmad  Qadiani  as  a  prophet  of  Allah.
Qadianis are regarded as disbelievers.
Qiblah  :    The  direction  in  which  one  faces  when
offering salât.
Qurbâni  :    Literally  means  "sacrifice".  In  Islam  it
refers  to  the  sacrificing  of  animals  solely  for  the
pleasure of Allah Ta'âlâ on the day of ‘îd ul-ad'hâ and
the two days following it.
Rahmah :  Mercy.
Ramadân :  The ninth month of the Islamic calendar
which is regarded as the most sacred month.
Salâm :  Literally means "peace".
Sharî‘ah :  The Islamic Law.
Shaytân :  Satan or the devil. Shî‘ah :  A heretical sect found primarily in Iran.
Sunnat-e-
Mu'akkadah  :    Refers  to  those  actions  which
Rasûlullâh  sallallâhu  ‘alayhi  wa  sallam  carried  out
continuously.  It  is  a  sin  to  leave out  such  a  sunnah
without any valid excuse.
Sunni  :    Refers  to  those  who  belong  to  the  Ahlus
Sunnah wal  Jamâ'ah. This  term  is  generally used  as
an opposite to Shî‘ah.
Surmah  :    Antimony.  A  black  powdery  substance
that  is  applied  to  the  eyes.  It  is  sunnah  to  apply
surmah.
Talâq :  Divorce.
Talâq-e-
kinâyah  :    A  divorce  that  is  issued  in  vague  terms
without clearly uttering the words of talâq.
Talâq-e-sarîh :  A divorce that is issued in clear terms
without leaving any vagueness or doubt.
Talâqul  bâ'in  :    A  divorce  which  causes  the
annulment  of  the  marriage.  If  a  person  wishes  to
retain his wife to whom he had issued a talâqul bâ'in, he will have to remarry her, i.e. their nikâh will have
to be re-performed.
Talâqul
mughallazah  :   A divorce which not only  causes  the
annulment of the marriage, but if the couple wish to
remarry,  the  woman  will  have  to  marry  another
person  first,  when  he  divorces  her  or  passes  away,
only then can she remarry her first husband. 
Talâqur raj'î :  A revocable divorce.
For further details with regard to all the above forms
of talâq, refer to the relevant chapters.
‘Ulamâ :  Plural of ‘âlim.
’Ummah  :   Literally means  "community  or nation".
Here it refers to the Muslim community and nation.
Wâjib  :    Literally  means  "obligatory".  In  Islamic
jurisprudence it refers to that act which has not been
established by an absolute proof. Leaving out a wajib
without  any  valid  reason  makes  one  a  fâsiq  and
entails punishment.
Wali :  In the context of marriage or divorce, it refers
to the legal guardian of a minor. Walîmah :   Refers to the feast that  is organized after
a marriage.  It usually  takes place after the bride and
bride groom have spent a night together.
Wudû’  :   Literally means  "purity  or  cleanliness".  In
Islamic  terminology  it  refers  to  the  act  of  washing
oneself before offering salât.
Zihâr  :   Likening  one's wife  to  one's mother.  It  is  a
form  of  divorce.  For  further  details,  refer  to  the
chapter on zihâr.
 

ګرانه وروره ، درني خوري ـ السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

ګرانه وروره ، درني خوري ـ السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

پوهیږم چی ډیر بوخت یی ،کیدای سی د خبرو د اوریدو فرصت هم ونه لری،خو .....زاری درته کوم یو څو شیبی رار سره تم سه چی اړینی خبری درسره لرم.راځه توکل په خدای جل جلاله   څو شیبی په کډه لدی ستړي نړی نه لري د یو بل منزل لیدو ته لاړ سو، هغه منزل چی له لیدو څخه یی هیڅکله نه پښیمنانه کیږی نو له پوره سوچ او خیال سره دی راځه . تیاریی؟ نو بسم الله ... آه دا څه دی ؟ ځلیدونکی روښنایی ، دنګی ماڼی ،شنی بهیدونکی ویالی رنګارنګ ګلونه ، ډول ډول پخی میوې .ښایسته پیغلي وریښمنی جامي.د مرغلرو دقصرونه ،همیشني ماشومان،لوړ تختونه ، سیوری لرونکي ونې. تل پاتې ژوند.. دلته خو نه غم سته او نه ویره . نه د تنګسې او بیوزلۍ ډار سته نه د ناروغی ، بوډاتوب او نه مرګ اندیښنه . دلته خو اصلا ناوړه خبری نه اوریدل کیږی بلکه هر لوری د سلام سلام خوږی انګازي دي . دا څرنګه نعمتونه دي چی موږ نه لیدلي او نه مو اوریدلی وو؟ اصلا مو په سوچ کی هم نه راګرځیدل . څومره عجیب !دا کوم ځای دی؟ لدی زړه را ښکونکی ترتیب څخه پریښی چی ګواکی کوم قدرمن میلمه په لاره دي؟ اصلا داکم نیک مرغه دی چی دا ډول هر کلی یی کیږی؟ غوږ سه دا زړه را ښکونکی  غږ څه وایی:(خپلو نیکو بندګانو ته می داسی نعمتونه چمتو کړی چی نه سترګو لیدلی. نه غوږونو اوریدلی او نه د چا په زړه کی را ګرځیدلی)(متفق علیه) آه زما خدایه! څومره عجیبه جمله...(خپلو نیکو بنده ګانو ته ) یعنی کوربه او میلمه دواړه څرګند سول . (چمتو کړی می دي ) اوه!میلمه دومره قدرمن دی چی الله جل جلاله  دا نعمتونه ورله تیار کړي دي . هغه هم څه ډول نعمتونه: (نه سترګو لیدلي،نه غوږونو اوریدلی او نه د چا په زړه کی را ګرځیدلی ) سبحان الله ! خبره د جنت ده ، دهغه یار چی ملالتیا نه رواړی، زړونه پري هوسا کیږی او عقلونه ورسره مینه کوی .هغه جنت چی (هیڅوک ندی خبر چی دلته ور له کوم سترګی یخونکی نعمتونه چمتو سوی دی )(لقمان۱۱) خو د نفس د تسل لپاره په قرآن او احادیثو کی دجنت د ځینی نعمتونو څخه په لاندی ټوګه یادونه شوی ده……

 نور بیا په راتلونکی مطلب کی

په تمه ووسی ....

لیکوونکی نصیراحمد هاشمی

کابل افغانستان

 اخستل شوی له د اصلاح پيغام ...۶ لړی چاپ

جمعیت اصلاح د کندهار سمیز دفتر د ځوانانو څانګه 

www.facebook.com/islamic.culture786


د جامعې اسلامیې اشرفیې دار الافتاء د شیخ احمد وصیت نامې په اړه شرعي پوښتنه

ددغه فریب نامې بندیدل د ثواب او برکت سبب ګرځی.  ساده ذهنه مسلمانان د الله جل جلاله ښکاره  د عذاب آیاتونه او د رسول الله صلی الله علیه وسلم ښکاره د الهي عذاب حدیثونه ویني د هغه  څخه نه بیریږي. چی  د یوه ناحقه وصیت نامي څخه متاثره کیږی مسلمانانو ورڼو د الله جل جلاله څخه وبیریږی خپل په دین ځان پوه کړی د هر مبتدع او ګمراه  په خبره عمل مه کوی 
نو ستاسو محترمو وروڼو او خویندو څخه هیله کوم . چی تر خپل وسه پوری دغه رساله نشر کړی تر څو مسلمانان د ګمراه کوونکی وصیت نامی څخه خبر شی . او که څوک کولای شی په دری او نورو ژبو ترجمه کړی او نشر یی کړی . دا به تر هغه هم بهتر شی .
 لاندی عکس لینک دانلود کړی او کمپوتر کی زوم کړی

http://axgig.com/images/19299283983407827658.jpg






فرهنګ اسلامی


www.facebook.com/islamic.culture786